رابطه‌ی مقاومت عاری از خشونت با صلح و دموکراسی

Image

سومین برنامه‌ی اکس‌اسپیس شیشه‌میدیا با حضور دکترامین احمدی، محقق و نویسنده برگزار شد. این برنامه به تاریخ 23 میزان/15 اکتوبر از طریق اکس‌اسپیس شیشه‌میدیا به صورت زنده برگزار شد که در آن دکتر امین احمدی در مورد «رابطه‌ی مقاومت عاری از خشونت با صلح و دموکراسی» صحبت کردند.

آقای احمدی در مقدمه‌ی صحبت‌های‌شان گفتند که رابطه‌ی مقاومت عاری از خشونت با صلح و دموکراسی براساس سه مولفه‌ای متقابل توضیح داده می‌شود؛ اما ایشان گفتند که «اگر ما خواسته باشیم به صلح و دموکراسی برسیم، راه رسیدن به صلح و دموکراسی، مقاومت عاری از خشونت است.»

هم‌چنان ایشان رابطه‌ی متقابل میان مقاومت عاری از خشونت با صلح و دموکراسی را این‌گونه توضیح دادند: «وقتی ما در یک وضعیتی نادرست  قرار داریم، فرض مثال، با یک دیکتاتوری بسیار سخت،  ظالمانه و ستم‌گرانه مواجه هستیم، یا در وضعیت اشغال قرار داریم و یا هم در وضعیت جنگ داخلی هستیم، باید تغییر به وجود بیاوریم تا از این حالت خارج شویم.

یعنی یک تغییری در توازن قوا به وجود بیاید؛ یک چالش جدید خلق شود تا بتوانیم از این وضعیت خارج شویم. مفهومش این است؛ وقتی که ما در این سه وضعیت قرار می‌گیریم، تا چالش جدید خلق نشود و نیروی جدید وارد عرصه و  میدان نشود، کسی حاضر به تغییر نمی‌شود. یعنی هیچ‌ جانب تن به تغییر نمی‌دهد. نه دیکتاتوری تن به تغییر می‌دهد و نه نیروی اشغال‌گر تن به تغییر می‌هد و نه در جنگ داخلی و در کشمکش‌های داخلی کدام نیروی جدیدی و کدام حالت جدید به وجود می‌آید که دیگران را وادار کند تا از مواضع خود، عقب‌نشینی و در مواضع خود تجدید نظر کنند. در این وضعیت ما نیازمند یک نیروی جدید و یک قدرت جدید هستیم.

صاحب‌نظرانی که در حوزه‌ی صلح، دموکراسی‌سازی و مقاومت عاری از خشونت تحقیق و مطالعه کرده‌اند، یافته‌های شان این است که در این نیروی جدید که می‌تواند در وضعیت موجود تغییر به وجود بیاید و قدرت جدید خلق کند، مقاومت عاری از خشونت است. پس با مقاومت  عاری از خشونت، ما می‌توانیم نیروی جدیدی را وارد کنیم.

این نیروی جدید که وارد می‌شود، چالش خلق می‌کند. با ایجاد این چالش، منازعه حاد می‌شود. منازعه شدت پیدا می‌کند. برای حل این منازعه، ما نیازمند یک راه‌کار و یک راه حل هستیم. راه حل از چه طریق به وجود می‌آید؟

راه حل از طریق پذیرش دموکراسی جامع، فراگیر و همه‌شمول به وجود می‌آید. که آن هم از خودش، اجزا و جزییات زیاد دارد. از آن طریق، گویا یک راه حل جدید خلق می‌شود. با خلق راه حل جدید و تطبیق آن، ما به یک صلح پایدار می‌رسیم. به صلح با ثبات و با دوام می‌رسیم. این رابطه‌ای است که بین این سه مفهوم وجود دارد.»

دکتر احمدی که در طول یک‌سال گذشته، در مورد فرضیه‌ی مقاومت مدنی عاری از خشونت نوشته‌ها و تحقیق‌هایی داشته‌است، در توضیح بیشتر آن در این برنامه گفت که «مراد از مقاومت مدنی عاری از خشونت این است که طبقات مختلف مردم، از گروه‌های مختلف مردم و از جامعه‌های مختلف، همه‌ در یک چیز باید اتفاق بکنند.»

به باور آقای احمدی، آن یک‌چیز، «این است که از دیکتاتوری، از نیروی اشغال‌گر و در قوانین غیر عادلانه‌ای که آنها اجرا می‌کنند و آن را به اجرا می‌گذارند، از آن اطاعت نکنند.» آقای احمدی اضافه می‌کند که به هر میزانی که این نافرمانی فراگیر بود، به نتیجه‌ی مطلوب نزدیک‌تر است.

در ادامه، آقای احمدی از شیوه‌های مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت گفت و آن را به دو شیوه‌ی متمرکز و غیرمتمرکز تقسیم‌بندی کرد؛ اما اظهار داشت که روش‌های متمرکز، در آغاز مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت، برای مردم خطرناک است. آقای احمدی در این مورد گفت که مردم در شیوه‌ی متمرکز، مراکز قدرت را هدف قرار می‌دهند و در یک‌جا تجمع می‌کنند.

ایشان علت خطرناکی مبارزه‌ی متمرکز را در این می‌بینند که ممکن است، مورد حمله و خشونت از سوی عمال قدرت قرار گیرند. او اضافه می‌کند که «صاحب‌نظران مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت، در ابتدای مبارزه، شیوه‌ی مبارزه‌ی غیرمتمرکز را پیشنهاد می‌کنند.» به طور نمونه، ایشان «اعتصاب عمومی» را یکی از نمونه‌های مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت به شیوه‌ی غیرمتمرکز عنوان می‌کند.

آقای احمدی تکنیک‌ها و شگردهای مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت را گسترده توصیف کرد؛ اما اذعان کرد که هدف مبارزه‌ی مدنی از خشونت، از بین بردن پایه‌های قدرت دیکتاتوری و ظالمانه است. آقای احمدی گفت: «بنابراین مقاومت فراگیر مدنی، نافرمانی و عدم همکاری فراگیر، پایه‌های قدرت دیکتاری یا نیروی اشغال‌گر را در جامعه از بین می‌برد؛ به تدریج تضعیف می‌کند تا این‌که سرانجام در تمامی منابع قدرت دیکتاتوری یا نیروی اشغال‌گر یک تجدید اساسی به وجود می‌آید. یعنی آن منابع از بین می‌روند یا این‌که آنها مجبور می‌شوند در نتیجه‌ی فشار اجتماعی بسیار، در مواضع خود تغییر ایجاد ‌کنند.»

آقای احمدی اظهار داشت که نمونه‌های موفق مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت در منطقه زیاد بوده است. ایشان انقلاب مردم ایران، فلیپین و فلسطین را از نمونه‌های موفق این شیوه‌ی مبارزه در منطقه عنوان کرد. آقای احمدی افزود: «صاحب‌نظران به این نتیجه رسیدند که این روش می‌توانند، موثرترین، موفق‌ترین، کوتاه‌ترین، کم‌هزینه‌ترین و اخلاقی‌ترین روش، برای ایجاد تغییر باشد.» هم‌چنان ایشان اظهار داشت که این شیوه‌ی مبارزه مختص به یک منطقه‌ی خاص نیست، بل‌که در تمام نقاط دنیا که گرفتار استبداد و دیکتاتوری باشد، جواب‌گوست.

هم‌چنان آقای احمدی تاکید می‌کند که میزان موفقیت مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت، سه برابر از مبارزه‌ی مسلحانه بیشتر است. او به عنوان نمونه از یکی از کشورهای افریقایی یاد می‌کند و می‌گوید: «کشورهایی داریم که با مقاومت عاری از خشونت، در شهرها به استقلال رسیدند. کشورهایی که از طریق مقاومت مدنی در شهرها به استقلال رسیدند، 30 درصد بیشتر از کشورهایی که در نتیجه‌ی جنگ به استقلال رسیدند، به دموکراسی رسیدند. یعنی آن کشورهایی که راه جنگ روستایی را انتخاب کردند، کم‌تر به دموکراسی رسیدند؛ اما کشورهای افریقایی که از راه مقاومت شهری به اکمال رسیدند، بیشتر به دموکراسی دست یافتند.»

هم‌چنان ایشان اضافه می‌کند: «تحقیقات نشان می‌دهد که رابطه‌ی شدید، تنگاتنگ و معنادار میان مقاومت عاری از خشونت و رسیدن به دموکراسی وجود دارد. یعنی، کشورهایی که از راه مقاومت عاری از خشونت به پیروزی رسیدند، توانسته‌اند 10 برابر بیشتر از کشورهایی‌ که از راه جنگ تغییر به وجود آورده، به دموکراسی برسند؛ آن‌هم دموکراسیِ با کیفیت بالا.»

آقای احمدی معتقد است در کشورهایی که دیکتاتوری ظالمانه جریان دارد و در آن هیچ ‌نوع نشانه از رفتار دموکراتیک و برخوردهای انسانی وجود نداشته باشد، مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت و در کل مخالفت با آن نظام سخت است؛ اما با تمام سختی‌های آن، مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت در چنین وضعیتی هم نتیجه داده است.

در ادامه، آقای احمدی مراد از صلح را «صلح حداکثری» عنوان کرد و گفت: «مراد از صلح، در واقع صلح حداکثری است. صلحی که ما در این‌جا از آن استعمال می‌کنیم، صلح حداکثری یا صلح مثبت است که منجر به اعمال صلح می‌شود؛ یعنی «peace building» که در آن در حقیقت ساختارهای خشونت‌آمیز، فرهنگ خشونت‌آمیز هم از بین می‌برد.

تنها این‌طور نیست که جنگ‌ها ختم شود، گلوله‌ها خاموش شوند، نه؛ گلوله‌ها هم خاموش می‌شوند و علاوه بر آن که گلوله‌ها خاموش می‌شوند، خشونت‌های ساختاری هم از بین می‌روند. به عین ترتیب، خشونت‌های فرهنگی هم از بین می‌روند یا تقلیل پیدا می‌کنند.»

هم‌چنان آقای احمدی شیوه‌ی موفقیت مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت را این‌گونه توصیف می‌کند: «مقاومت عاری از خشونت در صورتی پیروز می‌شود که میزان مشارکت‌کننده در مقاومت، حداقل یک سوم درصد کل جمعیت مردم باشد. تحقیقات نشان می‌دهد که اگر 3.5 درصد کل جمعیت یک کشور در این مقاومت مدنی شرکت کردند، احتمال موفقیت آن بسیار بالاست. اگر ده درصد کل جمعیت در مقاومت شرکت بکنند، پیروزی خارق‌العاده به دست می‌آید.»

آقای احمدی اضافه می‌کند که در مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت، «خشونت» به هیچ میزانی وجود ندارد. او می‌گوید که اگر این شیوه‌ی مبارزه حتا یک ذره هم با خشونت آلوده شد، مساوی به خشونت می‌شود و حرکت را از نتیجه‌ی مطلوب دور می‌کند.

هم‌چنان آقای احمدی می‌گوید که موفقیت مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت، نیازمند آموزش سالم در جامعه است. به گفته‌ی ایشان ممکن است که آموزش تکنیک‌های مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت زمان‌بر باشد؛ اما به مرور زمان، نتیجه می‌دهد و خیلی بهتر و درست‌تر از مبارزه‌ی مسلحانه در برابر نظام‌های ظالمانه و دیکتاتوری است.

در ادامه‌ی این برنامه، پرسش‌های نیز از سوی استاد رویش و مخاطبان دیگر ارایه شد که دکتر امین احمدی به آنها پاسخ گفتند.

استاد رویش در مورد نسل پنجم اندکی معلومات دادند و گفتند که «منظور ما از نسل پنجم، نسل سنی نیست که افراد را براساس سن شان تجزیه کنیم؛ بیشتر نسل تقویمی است که احساس می‌کنیم بعد از کودتای هفتم  ثور که افغانستان دچار یک تشتت و پراکندگی خیلی شدید شد و بعد درگیری‌های خیلی زیادی به وجود آمد. ما چهار دهه را با چهار تجربه‌ی متفاوت سپری کردیم که آنها را توضیح دادیم. بعد، گفتیم که حالا  فعلا در دهه‌ی پنجم، به طور کامل وارد یک دوره‌ی جدید شدیم که مثلا از دوره‌های تجربه‌ی حرکت‌های ایدولوژیک یا از دوره‌ی مثلا تا حق و حق‌طلبی و مطالبات خود را که از زبان تفنگ مطرح می‌کردیم، یا دوره‌ای که رویاهای خود را در صلح و دموکراسی، بر اتکای قدرت‌ها و منابع بیرونی پیش بردیم، تا در دورانی که اعتراض ما، صرفا برای اعتراض بود و هیچ‌گونه راه حلی را نمی‌توانستیم پیدا کنیم. حالا ما هرکدام اینها را در یک دهه تقریبا به طور کامل تجربه کردیم و حالا وارد یک مرحله‌ی جدیدی شدیم که تمامی نیروهای جامعه، کسانی که به هر راهی و یا به هر دلیلی در پی اصلاح و تغییر در درون جامعه هستند، باید تجربه‌های گذشته را تکرار نکنند.»

استاد رویش، در ادامه این پرسش را مطرح کرد که در حال حاضر، جامعه‌ی ما به میزانی از ظرفیت و آگاهی نرسیده که اخلاقی کردن مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت جواب‌گو باشد. از سویی، نمونه‌ها و الگوهایی مانند گاندی در جامعه نیز وجود ندارد که جواب‌گوی انتظارات باشد.

دکتر احمدی در جواب استاد رویش اظهار داشت که مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت، بیشتر از مبارزه‌ی مسلحانه به پیروزی رسیده و از سویی هزینه‌ی آن نیز کم‌تر از مبارزه‌ی مسلحانه در جهان بوده ‌است. هم‌چنان او اضافه می‌کند که اگر ملاک را دموکراسی قرار دهیم، رسیدن به دموکراسی از طریق جنگ مسلحانه نزدیک به صفر است و امکان ندارد. هم‌چنان ایشان اضافه کرد که روش مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت باید وارد کنش و رفتار اخلاقی مردم در جامعه شود تا مردم از نگاه رفتاری و کنش و واکنش، مسلط به شیوه‌ی مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت باشند. هم‌چنان آقای احمدی اضافه کرد که در مبارزه‌ی مدنی عاری از خشونت، نیاز به رهبر کاریزماتیک نیست، بل‌که شبکه‌هایی در درون جامعه ایجاد شود که بتواند پایه‌ی دموکراتیک را قدرت‌مند بسازد.

Share via
Copy link