مؤلف: Murtaza

بنام خداوند آگاهی، آزادی و برابری گفت‌وگو با قنبرعلی تابش  همراهان و دوستان عزیز در نسل پنجم،...

آفتاب پرده‌ی شب را کنار می‌زند و با لبخندش دنیای رنگین‌تر از رنگین کمان را برای ‌مان هدیه می‌دهد،...

گمان می‌کردیم عشق نجات‌مان خواهد داد؛ ولی زخمی‌تر از قبل رهایمان کرد. کشوری که من در آن زندگی...

چرا همیشه دختران مظلوم هستند؟ من نیز یک دختر هستم، سوالم این است که مگر دختر انسان نیست؟ مگر من...

جشن تمام شده بود و هر کسی در حیات مکتب مشغول عکاسی بود، با گذشت هر دقیقه هوا تاریک و سرد می‌شد؛...