نویسنده: فردوس کاوش
در کتاب خاطرات عبدالکریم میثاق وزیر مالیهی ترهکی و امین، رویدادهایی گزارش شده است که موجب شگفتی بیشتر علاقهمندان تاریخ سیاسی افغانستان است. میثاق در کتابش افکار سیاسی امین، داستان آغاز تضاد میان امین و ترهکی و روایت قتل ترهکی از زبان امین را به گونهای گزارش کرده است که در دیگر کتابهای بلندپایهگان جناح خلق حزب دمکراتیک خلق افغانستان، نظیر آن دیده نمیشود. در این کتاب، رویدادهای شگفت دیگر مثل مخالفت ببرک کارمل با اخراج امین از حزب دمکراتیک خلق قبل از کودتای هفت ثور، نیز گزارش شده است.
کتاب خاطرات سیاسی عبدالکریم میثاق زیر عنوان « خاطرهها، گپهایی از گذشته» در قطع وزیری و صحافت مناسب از سوی انتشارات امیری در 600 صفحه منتشر شده است. کتاب در سال جاری میلادی چاپ شده است. اعضای خانوادهی عبدالکریم میثاق دیباچهای در آغاز کتاب نوشته اند و در آن آورده اند که این کتاب را به خواهش خود نویسنده، پس از درگذشتش چاپ و نشر کرده اند. این طور به نظر میرسد که بخشهایی از این کتاب، به ویژه آن بخشهایی که در آن چگونهگی شکلگیری حزب دمکراتیک خلق افغانستان تا کودتای هفت ثور روایت میشود، پیش از خروج نیروهای شوروی از افغانستان نوشته شده است.
عبدالکریم میثاق کتاب خاطراتش را از تشکیل اولین کنگرهی حزب دمکراتیک خلق در جدی سال 1343 خورشیدی آغاز میکند و با کودتای جنرال شهنواز تنی در حوت سال 1368 به پایان میرساند. در آخر کتاب، نویسنده ملاقاتهایش با داکتر نجیبالله را گزارش کرده است. اما جالبترین و مهمترین بخش کتاب او روایت دورهی ترهکی و امین است. پس از کودتای هفت ثور عبدالکریم میثاق وزیر مالیه منصوب شد. او همزمان با وزارت مالیه، عضو بیروی سیاسی حزب دمکراتیک خلق افغانستان هم بود. بیروی سیاسی حزب دمکراتیک خلق افغانستان، تصمیمهای مهم سیاست روزمره را نهایی میکرد. عبدالکریم میثاق تلاش کرده است که مثل یک شاهد عینی، فرآیند تصمیمگیری، عملکرد و افکار سیاسی ترهکی و امین را گزارش کند. شناخت امین، کارکردهایش و همچنان میزان تاثیرگذاری او بر ترهکی، در درک حوادث و تحولات پس از کودتای ثور بسیار کمککننده است.
حفیظ الله امین
روشن است که طراح و فرمانده کودتای هفت ثور حفیظ الله امین بود. جالب است که در سال 1357 امین به عضویت بیروی سیاسی حزب دمکراتیک خلق افغانستان ارتقا نکرده بود. در 5 ثور سال 1357 پس از پایان مراسم فاتحهی میر اکبر خیبر، بیروی سیاسی حزب دمکراتیک خلق در منزل سلیمان لایق در کارتهی پروان کابل، تشکیل جلسه داد. در آن جلسه فیصله شد که این حزب هیچ حرکتی در برابر حکومت داوود خان انجام ندهد و حتا گرامیداشت از روز کارگر در اول می را به تاخیر بیاندازد تا موجب خشم بیشتر حکومت وقت نشود. به همین دلیل بسیاری از رهبران حزب دمکراتیک خلق کودتای هفت ثور را معلول خودسری امین میدانند. شاهدان عینی و تمام رهبران حزب دمکراتیک خلق که کتابهای خاطرات شان منتشر شده، به این امر اتفاق دارند که کودتای هفت ثور را امین طراحی و اجرا کرد بدون این که منشی اول، منشی دوم و بیروی سیاسی حزب دمکراتیک خلق افغانستان در جریان باشند. نکتهی دیگری که توافق عمومی در مورد آن وجود دارد این است که پس از کودتای هفت ثور امین خیلی قدرتمند شد. برخی از سران حزب دمکراتیک خلق به این باور اند که پس از کودتای هفت ثور در واقعیت امر امین در پوشش نام این حزب، به قدرت رسید. به این موارد در کتاب عبدالکریم میثاق به تفصیل پرداخته شده است. علاوه بر اینها، امینشناسی میثاق، بخش بسیار جالب و مهم کتاب او است. کتاب عبدالکریم میثاق به بیان دیگر، گزارش نویسنده از کرکتر، تصمیمها، رفتار و افکار سیاسی امین است.
روابط امین و عبدالکریم میثاق هم داستان جالب دارد. همان طوری که در کتاب آمده است، عبدالکریم میثاق و بقیهی اعضای بیروی سیاسی حزب دمکراتیک خلق افغانستان، قبل از کودتای هفت ثور امین را شخصیت نظمگریز میدانستند و از پابند نبودن او به اصول سازمانی شکوه داشتند. امین در سال 1356 با وحدت دو جناح خلق و پرچم مخالف بود و حتا در سال 1346 به ترهکی پیشنهاد کرده بود که خلقیها باید حزب دیگر تشکیل دهند. با تغییر سیاست خارجی داوود خان، دو جناح انشعابی خلق و پرچم به وساطت حزب کمونیست اتحاد شوروی و دیگر احزاب لنینیست منطقه، دوباره یکجا شدند. توافق وحدت طوری بود که پرچمیها ترهکی را منشی عمومی قبول کردند و خلقیها هم پذیرفتند که بیروی سیاسی، کمیتهی مرکزی و دبیرخانهی حزب به صورت 50-50 بین دو جناح تقسیم شود. تمام اعضای بیروی سیاسی جناح خلق، این فرمول را برای وحدت قبول کرده بودند، اما امین که در آن زمان مدیریت سازمانهای نظامی جناح خلق و کار با اردو را به دوش داشت، مخالف حضور پنجاه درصدی پرچمیها در رهبری حزب بود و از وحدت سازمانهای نظامی امتناع میکرد. در واکنش به آن عبدالکریم میثاق و بقیهی اعضای بیروی سیاسی حزب دمکراتیک خلق باری تصمیم به اخراج امین از حزب گرفتند اما با مخالفت ترهکی و کارمل روبرو شدند. مخالفت کارمل با اخراج امین برای همه عجیب بود. میثاق در کتابش نوشته است که کارمل به او گفت که یک تعداد از جوانان پشتون به دور امین جمع شده اند و در اردو و پولیس هم بر افسران پشتون نفوذ دارد و میر اکبر خیبر هم در همین وضعیت است و اگر این دو از حزب اخراج شوند، زیانش برای نیروی چپ ترقیخواه بیشتر از سود آن است. میثاق به نقل از ترهکی هم آورده است که منشی عمومی وقت حزب دمکراتیک خلق افغانستان به رغم اصولگریزی امین خواستار ارتقای او به عضویت بیروی سیاسی بود. میثاق نوشته است که ترهکی به همه میگفت که اگر امین امتیاز ورود به بیروی سیاسی را کسب کند، اصولگریزی و تخریبگریاش مهار میشود. چنین مینماید که کارمل هم در تلاش بود تا میر اکبر خیبر را به بیروی سیاسی بیاورد. از کتاب میثاق این طور استنباط میشود که کارمل و ترهکی تلاش میکردند که امین و خیبر را در بیروی سیاسی بیاورند. استنباط منطقی دیگر هم میتواند این باشد که شورویها طرفدار ارتقای امین در حزب دمکراتیک خلق بودند، نه اخراج او، به همین دلیل کارمل نگران بود که در صورت اخراج امین بخشی از نیروی جناح پرچم از جمله خیبر هم با او بروند و سازمان مستقل بسازند، همان طوری که طاهر بدخشی از جناح خلق جدا شد و سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان را درست کرد.
عبدالکریم میثاق که طرفدار اخراج امین از حزب قبل از کودتای هفت ثور بود و یک بار هم به اخراج او از کمیتهی مرکزی جناح خلق به دلیل جر و بحثهای بیهوده با طاهر بدخشی رای داده بود، پس از کودتا هم از قدرتگیری فزایندهی او بیم داشت. او بارها در کتابش آورده است که امین و حلقهی نظامیان طرفدارش، روز به روز قدرتمند میشدند، اصول سازمانی را به هیچ میگرفتند و دور ترهکی هم حلقهای ساخته بودند که هیچ کس بدون گذر از فلتر امین به منشی عمومی حزب دمکراتیک خلق دسترسی نداشت. اما پس از به قدرت رسیدن امین و قتل ترهکی، نگاه میثاق به امین تغییر میکند. میثاق همان طوری که در کتابش آورده است، به امین در زمان زمامداریاش وفادار میماند. باری سفارت شوروی در کابل پس ازقتل ترهکی، به میثاق مراجعه میکند و از او میخواهد که با دیگر خلقیهای طرفدار ترهکی بر ضد امین متحد شود و به شوروی برود، ولی میثاق رد میکند و موضوع را به امین گزارش میدهد. یک بار دیگر هم در یک سفر رسمی به یکی از کشورهای اروپای شرقی یکی از دوستان غیر حزبی ببرک کارمل نزد میثاق میآید و میگوید که امین ماندنی نیست و باید در تلاشهایی که هدف از آن ساختن حکومت جانشین است، سهیم شود، ولی وزیر مالیهی وقت این پیشنهاد را هم به شدت رد میکند. به نظر میرسد که امین هم به میثاق اعتماد داشت و به این باور رسیده بود که او با هیچ یک از نیروهای مخالفش نمیپیوندد. به همین دلیل، گزارش میثاق از افکار، تصمیمها و گفتههای امین، مجابکننده مینماید.
فدرالخواهی امین
یکی از جالبترین بخشهای کتاب «خاطرهها، گپهایی از گذشته» از دید نگارنده، گزارش عبدالکریم میثاق از افکار سیاسی امین زمامدار است. از کتاب میثاق این طور بر میآید که امین میخواست الگوی دولت اتحاد جماهیر شوروی را در افغانستان کپی کند. اتحاد جماهیر شوروی در قانون اساسی 1977 این کشور، یک دولت چندین ملیتی تعریف شده است که در آن هر « ملت» یک جمهوری خودمختار دارد و در درون برخی از این جمهوریها هم مناطق خودمختار در نظر گرفته شده است. همین جمهوریها پس از فروپاشی اتحاد شوروی، به دولت-ملتهای مستقل بدل شدند. امین به گزارش میثاق پس از قتل ترهکی و به قدرت رسیدنش، کمیسیونی برای تسوید قانون اساسی درست کرد که در راس آن خودش بود ولی به دلیل مشغولیت زیاد، عبدالحکیم شرعی جوزجانی وزیر عدلیهی وقت را قایممقام خودش ساخت و در راس این کمیسیون قرارداد. عبدالکریم میثاق در کتابش آورده است که امین به این کمیسیون گفته بود که افغانستان باید یک دولت فدرالی چند ملیتی در قانون اساسی جدید شناخته شود طوری که در آن هر «ملیت» دارای یک جمهوری باشد و در درون این جمهوریها هم «به قدر ضرورت» مناطق خودمختار در نظر گرفته شود.
تصوری که از امین زمامدار وجود دارد، یک فاشیست پشتونگرا است، ولی گزارش میثاق از افکاراو نشان میدهد که این زمامدار، افغانستان را یک کشور کثیرالملیت میدانست طوری که برای هر «ملیت» حق داشتن یک دولت/جمهوری را قایل شده بود. این باور با تعریف متعارف از یک «فاشیست پشتون» فاصله دارد. یک پشتون فاشیست مجموع افغانستان و ساکنان آن را «ملت افغان/پشتون» میداند و به وجود هیچ ملت دیگر در آن سرزمین قایل نیست. یک پشتون تبارگرا تفسیر قومی از واژههای «افغان» و «افغانستان» دارد. همچنان یک پشتون فاشیست که نمونهی بارز آن در دوران جمهوری چهارم، اسماعیل یون بود، صرف قوم پشتون را مالک قلمرو و دولت افغانستان میداند و آرمانش پشتونیزه کردن کل کشور است. اگر کسی به وجود چندین ملیت در جغرافیای افغانستان باور داشته باشد و فراتر از آن برای هر «ملیت» یک دولت/جمهوری جداگانه بخواهد، فاشیست بودن او حداقل زیر سوال میرود. اما نگاه تبعیضی امین به غیر پشتونها در کتاب میثاق بازتاب یافته است. میثاق نوشته است که امین در دوران ترهکی، برادرش عبدالله امین را به منظوری ترهکی رییس تنظیمیهی زون شمال گماشت. به نوشتهی میثاق عبدالله امین در شرکت سپینزر کندز دم و دستگاه ساخت و افراد متعلق به قبیلهی خروتی را که در دشت ارچی کندز زندهگی میکنند، دور خود جمع کرد و با بقیهی مردم شمال برخورد تبعیضی و سرشار از نفرت در پیش گرفت. از نوشتهی میثاق بر میآید که عبدالله امین از خودش یک گل محمد خان مهمند دیگر در شمال ساخته بود.
فدرالخواهی امین، اگر درست باشد، نشاندهندهی آن است که او پس از امیرعبدالرحمان خان، یگانه زمامداری است که تمرکزگرایی بیشتر نمیخواست. تمام زمامداران افغانستان پس از عبدالرحمان خان، تلاش کردند که الگوی او را که تمرکز بیشتر قدرت در مرکز است، تعقیب کنند. اگر گزارش میثاق از افکار امین دقیق باشد، او یگانه زمامداری شناخته خواهد شد که مدل عبدالرحمان خان را الگوی آرمانی خودش نمیدانست. به نوشته عبدالکریم میثاق، امین خواستار آن بود که در دولت فدرالی چندین ملیتی مدنظرش، یک پارلمان هم وجود داشته باشد. اما تفصیل بیشتر در این مورد نداده است که آیا پارلمان مدنظر امین، همان پارلمان دههی آخر سلطنت ظاهر شاه بود که خودش در آن عضویت داشت یا چیزی شبیه شورای عالی اتحاد شوروی.
موضع نرم ترهکی و امین در مورد دیورند
پیش از خواندن کتاب عبدالکریم میثاق، تصورم این بود که امین شاید یگانه زمامدار تاریخ سیاسی افغانستان است که ادعای علنی ارضی بر پاکستان داشت و به طور رسمی مناطق پشتوننشین و بلوچنشین قلمرو پاکستان کنونی را خاک افغانستان اعلام کرده بود. اما میثاق در کتابش آورده است که امین برخلاف رجزخوانیاش در تلویزیون و سخنرانیهایش در محافل حزبی، پالیسی اعمالی بسیار نرم و انعطافپذیر در مورد خط دیورند و موضوع پشتونستان داشت. او نوشته است که امین فکر میکرد که تهدید عمده برای زمامداری او، طرفداران عادی کارمل و ترهکی در درون حزب و نیروهای اسلامگرای جهادیست مستقر در پاکستان است. او برای رفع تهدید اول، مثل هر دولت لیننیست و استالینیست دیگر آن زمان، سیاست حبس، شکنجه و اعدام مخالفان بالفعل و بالقوه را در پیش گرفته بود. جاسوسان امین به نوشتهی میثاق به سازمان استخبارات «کام» که در راس آن اسدالله امین برادرزادهی امین بود، در مورد طرفداران بالقوهی ترهکی و کارمل گزارش میدادند و بعد آن اشخاص و افراد بازداشت، شکنجه و در مواردی اعدام میشدند. میثاق نوشته است که امین برای رفع تهدید نیروهای جهادیست مستقر در پاکستان، به عادیسازی روابط با ایالات متحده و اسلامآباد میاندیشید و تصور میکرد که نرمال شدن روابط با این دو کشور، آن مشکل را حل میکند. به گزارش میثاق امین میخواست راهحلی برای موضوع پشتونستان و خط دیورند پیدا شود. از فحوای نوشتهی میثاق این طور به نظر میرسد که امین میخواست در بدل دریافت ضمانتها و امتیازهای امنیتی و غیرامنیتی از پاکستان، داعیهی رد رسمیت دیورند و استقلال پشتونستان را کنار بگذارد.
از کتاب میثاق این طور بر میآید که پالیسی ترهکی هم در آواخر زمامداریاش همین بود. عبدالوکیل وزیر خارجهی داکتر نجیبالله که در چند ماه اول زمامداری ترهکی هم مقام بلندپایهی وزارت خارجه بود، در کتاب خاطراتش نوشته است که بعد از کودتای هفت ثور ملاقات تعارفی با سرپرست وقت سفارت پاکستان در کابل داشت. او نوشته است که در آن ملاقات دیپلومات پاکستانی گفت که اسلامآباد تحول هفت ثور را موضوع داخلی افغانستان میداند ولی حکومت جدید باید تضمین بدهد که داعیهی صدور انقلاب به پاکستان و داغ کردن موضوع پشتونستان و خط دیورند را ندارد. عبدالوکیل نوشته است که وقتی گزارش ملاقات را به ترهکی داد، او برآشفته شد و گفت که تضمین عدم صدور انقلاب و حذف داعیهی استقلال پشتونستان از سیاست خارجی افغانستان را داده نمیتواند. ولی همین ترهکی در روزهای آخر زمامداریاش ملاقاتی در هاوانا پایتخت کوبا با جنرال ضیاالحق زمامدار نظامی وقت پاکستان داشت. ترهکی به نوشتهی میثاق در برگشت از هاوانا در جلسهی کابینه رسما گزارش داد که به ضیاالحق گفته است که هیچ چیزی بین افغانستان و پاکستان ناتقسیم نمانده و بهتر است که مشکل دو کشور هر چه زودتر حل شود. به نوشتهی میثاق ترهکی در آن جلسه گفت که باید راهحلی برای مسالهی پشتونستان پیدا شود و در آیندهی نزدیک وزیر خارجهی پاکستان برای رایزنی با او و دیگر بلندپایهگان حکومت به کابل میآید. موضوع دیورند و پشتونستان، به نوشتهی میثاق یکی از بحثهای بسیار جنجالی در کنگرهی نخست حزب دمکراتیک خلق افغانستان نیز بود. در آن کنگره یک عده پیشنهاد کرده بودند که باید در اساسنامهی حزب، رسمی نبودن دیورند و داعیهی الحاق مناطق پشتوننشین پاکستان به افغانستان درج شود ولی پس از جر و بحثهای فراوان، نتیجه این شده بود که حزب خط دیورند را به رسمیت نمیشناسد و از داعیهی حق تعیین سرنوشت برای خلقهای پشتون و بلوچ که در زیر حاکمیت پاکستان هستند حمایت میکند. این در واقع همان پالیسی خاندان سلطنتی وقت بود.
گزارش امین در مورد کودتا علیه ترهکی
برگشت ترهکی از سفر هاوانا در 11 سپتامبر سال 1979 داستان جالب دیگر کتاب میثاق است. او نوشته است که بیشتر آنانی که در دفتر ترهکی کار میکردند آدمهای امین بودند. به نوشتهی میثاق در جلسهی کابینه فیصله شده بود که ترهکی از مسیر شوروی به کوبا برود. میثاق در کتابش آورده است که امین خیلی مشتاق بود که در این سفر به جای ترهکی برود ولی ظاهرا روسها سفر را طوری هماهنگ ساختند که امین در هیات نباشد و ترهکی پس از برگشت از هاوانا به ملاقات برژنف زمامدار وقت شوروی در کرملین برود. باور عموم بر این است که ترهکی در برگشت از هاوانا در مسکو با برژنف ملاقات کرد و در این ملاقات برژنف از او خواسته بود که امین را از قدرت دولتی دور کند و او را در یکی از کشورها سفیر بسازد یا ربطش را با دولت و حزب قطع کند. به نوشتهی عبدالکریم میثاق آدمهای امین در آن سفر موضوع ملاقات ترهکی با برژنف و فیصلهی احتمالی آنان را به او اطلاع دادند و امین قبل از ورود ترهکی به کابل، آمادهگی کامل برای حفظ خودش گرفته بود.
میثاق نوشته است که هواپیمای حامل ترهکی در برگشت از سفر هاوانا نشست عادی در میدان طیارهی خواجهرواش نداشت. هواپیما پس از نزدیک شدن به باند فرودگاه، دوباره ارتفاع گرفت و پس طی یک دور چهل دقیقهای بر فضای کابل، به زمین نشست. به نوشتهی میثاق، ترهکی در فرودگاه مورد استقبال قرار گرفت و پس از رسیدن به ارگ از تمام وزیران خواست به جلسهی کابینه بروند. در جلسهی کابینه ترهکی و امین به همدیگر خصمانه نگاه میکردند. به نوشتهی میثاق ترهکی پس از گزارش ملاقاتش با ضیاالحق، فیدل کاسترو و برژنف به اعضای کابینه گفت که عامل نفوذی سیآیای در بین دستگاه دولت و حزب وجود دارد که باید به زودی کنار گذاشته شود. میثاق نوشته است که این حرف ترهکی خشم را در سیمای امین به وجود آورد. به نوشتهی او همه اعضای کابینه درک کردند که منظور ترهکی از عامل نفوذی سیآیای امین است. پس از جلسهی کابینه همان طوری که میثاق نوشته است، ترهکی وزیران وزارتخانههای نظامی را مرخص میکند ولی تمام مقامهای غیر نظامی حزبی و دولتی را به قصر سلامخانه به نوشیدن چای میبرد. در آنجا هم ترهکی خطاب به همه میگوید که «رفیق برژنیف» میخواهد که عامل نفوذی سیآیای را از میان خود دور کنیم. دو روز بعد از آن، ترهکی به میثاق زنگ میزند که اگر در منزلش است کوشش کند از خانه بیرون نشود. ترهکی به نحوی به میثاق میفهماند که عملیاتی برای نابودی عامل نفوذی سیآیای در جریان است. پس از این گفتوگو، برادرزادهی امین، اسدالله امین به دیدار میثاق به منزلش میآید و به او اطلاع میدهد که شام امروز رادیو افغانستان خبر برکناری، اسلم وطنجار وزیر داخله، سید محمد گلابزوی وزیر مخابرات، اسدالله سروری رییس استخبارات و شیرجان مزدوریار وزیر امور سرحدات و قبایل را نشر میکند. همین شخص به میثاق میگوید که ترهکی قبلا با برکناری این اشخاص مخالف بود ولی حال خودش کنار گذاشته شده است. میثاق به برادرزادهی امین میگوید که پس علیه ترهکی کودتا شده است، اسدالله امین پاسخ میدهد که ترهکی با « برخورد انقلابی» کنار گذاشته شده است. آنان در جریان گفتوگو هستند که عزیز اکبری معاون اگسا و از اشخاص وفادار به امین به میثاق زنگ میزند و میگوید که برادرزادهی امین را زودتر مرخص کند. فردا صبح وقت امین میثاق و دیگر اعضای بیروی سیاسی را به ارگ میخواهد و در آن جا گزارش کودتا علیه ترهکی را به آنان میدهد. گزارش امین از کودتا بر ضد ترهکی با تفصیلی که در کتاب میثاق آمده است در کتابهای خاطرات دیگر رهبران جناح خلق وجود ندارد.
جالب است که امین در گزارش به بیروی سیاسی میگوید که ترهکی با همان چهار وزیر کابینه که خبر برکناری شان اعلام شده است، سیاست اعدامهای خودسرانه، بازداشت و شکنجه را تطبیق میکرد، در حالی او مخالف آن بود. امین همچنان از کیش شخصیت ترهکی مینالد و در پایان میگوید که ترهکی مخالف تسوید قانون اساسی جدید برای کشور بود در حالی که او همیشه قانون اساسی میخواست و همین اختلافها سبب شد که ترهکی و آن چهار وزیر کابینه، زیر نام عامل نفوذی سیآیای قصد جان او را کنند ولی خودش به موقع اقدام کرد و زمام امور را به دست گرفت. در همین جلسه امین به تلویح اعضای بیروی سیاسی را میفهماند که ترهکی دیگر حبس است. بیروی سیاسی فیصله میکند که فردای آن روز پولینوم کمیتهی مرکزی برگزار شود، جلسهی پولینوم فردا برگزار میشود. این جلسه ترهکی را به برکنار و امین را جانشین او میسازد و تمام اعضای بیروی سیاسی و کمیتهی مرکزی گزارش امین را قبول میکنند و هیچ کسی در مورد سرنوشت ترهکی و این که او در کجا است، چیزی نمیپرسد و وقتی که میثاق این موضوع را مطرح میکند با واکنش خشمگیانهی امین مواجه میشود. امین در گزارش به بیروی سیاسی و کمیتهی مرکزی اعلام میکند که روسها طرفدار او هستند نه طرفدار ترهکی در حالی که همه میدانستند که آن چهار وزیر وفادار به ترهکی به سفارت شوروی پناه برده اند. میثاق در کتابش نشان میدهد که خودش با امین زمامدار هیچ مشکلی نداشته است.
اعتماد عمیق امین به شوروی
از کتاب خاطرات میثاق بر میآید که امین به روسها باور و اعتماد عمیق داشت و تصور میکرد که برژنف او را متحد خود میداند و کارمل، ترهکی و کس دیگر را به او ترجیح نمیدهد. باری یکی از دیپلوماتهای سفارت شوروی نزد میثاق میآید و به او میگوید که امین قصد کشتنش را دارد و این سفارت میخواهد او را به شوروی انتقال دهد تا با دیگر طرفداران ترهکی در آن جا علیه امین کار کنند، اما میثاق موضوع را به امین گزارش میدهد. امین در پاسخ به میثاق میگوید که ولادیمیر پوزانف سفیر شوروی در کابل، پرچمی شده است و علیه او کار میکند که در حالی که برژنف او را میخواهد. امین در ادامه به میثاق میگوید که ترهکی را هم به تشویق پوزانف کشت ورنه قصد داشت که او را تا آخر عمر در ارگ زندانی نگه دارد. پس از آن امین از مسکو خواستار تبدیلی پوزانف میشود، مسکو پوازنف را فرا میخواند و به جای او کس دیگر را میگمارد. پوزانف در زمان داوود خان ماموریتش را در کابل آغاز کرده بود. به نوشتهی میثاق وقتی که امین و ترهکی تصمیم به تبعید و اخراج جناح پرچم از حزب و دولت گرفتند، او با آن مخالفت کرد ولی در پاسخش امین گفت که پوزانف کارمل و پرچمیها را سفیر تعیین کرده است.
میثاق در مهمانی شش جدی سال 1358 قصر تاجبیگ که آخرین روز زمامداری امین است نیز حضور داشت. او در کتابش آورده است که امین در آن مهمانی هم به اعضای وقت بیروی سیاسی گفت که روسها امنیت این قصر را که تازه دفتر کارش از ارگ به آن جا انتقال کرده است، میگیرند و اجازه نمیدهند که کسی زندهگی او را با خطر مواجه سازد. او هیچ نمیدانست که خود روسها شام همان روز به زندهگیش پایان میدهند. در کتاب میثاق هیچ اثری از ناوفاداری امین به شوروی یا لیننیسم دیده نمیشود. به نوشتهی میثاق امین بر مبنای پالیسی بهبود روابط با امریکا و پاکستان، آن خانوادهی امریکایی را که در دوران دانشجوییاش در ایالات متحده در خانهی آنان زندهگی میکرد قصد داشت به کابل دعوت کند تا از آن طریق نوعی اعتمادسازی با واشنگتن صورت بگیرد. در اسناد محرم دولت امریکا هم که حالا همهگانی است هیچ چیزی در مورد رابطهی پنهانی امین با سیآیای یا کدام نهاد دیگر امریکایی نیامده است. ارزیابی میثاق در کتابش این است که مسکو امین را نمیخواست، اما هیچ وقت این موضوع را به صراحت به اطلاع امین نرسانده بود. مسکو در تعامل با امین همیشه از او به عنوان رهبر بیبدیل یاد میکرد ولی مخالفان خلقی و پرچمیاش را کمک میکرد تا علیه او بسیج شوند و کودتا کنند تا این که کودتا در شش جدی سال 1358 انجام شد.
در ماه سپتامبر سال 1979 از آن جایی که امین در تقابل با ترهکی به زانو در نیامد، مسکو در مقابل انجام شده قرار گرفت و دیگر گزینهای غیر از تعامل تا فراهم شدن فرصت دیگر نداشت. امین در شورویگرایی هیچ چیزی کم از کارمل و ترهکی نداشت، او شورویگراتر از روسها بود، ولی چنین مینماید که مسکو تصور میکرد در وجود امین یک حکومت فراگیر که در آن تمام جناحهای حزب دمکراتیک خلق زیر چتر یک رهبر کاریزماتیک متحد شوند، وجود ندارد.
اختلافات شوروی و امین
در کتاب خاطرات میثاق به تفاوتهای سیاست خارجی حکومتهای ترهکی و امین با پالیسی مسکو نیز اشارههایی صورت گرفته است که نشان میدهد شوروی از سیاست خارجی آنان چندان راضی نبود. ترهکی و امین سیاست نزدیکی با کوریای شمالی را که متحد چین بود و روابط چندان دوستانه با مسکو نداشت دنبال میکردند. به نوشتهی میثاق سیاست خصمانهی ترهکی و امین در برابر حکومت تازهتاسیس خمینی در ایران هم با پالیسی خارجی مسکو همخوانی نداشت. مسکو به نوشتهی میثاق از دولتهای همپیمانش انتظار داشت تا سیاست خصمانه با حکومت ضد امریکایی خمینی در ایران نداشته باشند. ترهکی و امین پس از قیام تودهای 24 حوت هرات علیه حاکمیت حزب دمکراتیک خلق اعلام کردند که ایران در ایجاد آن وضعیت در هرات نقش داشته است. این موضعگیری، روابط حکومت ترهکی و بعد امین را با تهران تا مرز خصومت برد. از کتاب میثاق استنباط میشود که این موضوع در کنار بحث نظام فدرال چند ملیتی، نکات عمدهی اختلافی میان شوروی و امین بود.
موضوعاتی که در کتاب بازتاب نیافته
دستگیر پنجشیری و صالح محمد زیری از اعضای بلندپایهی حزب دمکراتیک خلق در دوران امین بودند و عضویت بیروی سیاسی را داشتند، اما در کتابهای خاطرات شان در مورد فدرالخواهی امین هیچ چیزی ننوشته اند. شاید دلیلش این باشد که دستگیر پنجشیری بیشتر وقت خود را در حکومت 100 روزهی امین در شوروی برای تداوی سپری کرد و در روزهای آخر حکومت او برگشت و در جریان بسیاری از رویدادها نبود. صالح محمد زیری هم شاید به دلیل مصلحتهایی نخواسته است چیزی بنویسد. عبدالحکیم شرعی جوزجانی دیگر عضو بیروی سیاسی دوران امین که تا حال حیات است در یک پست فیسبوکی، فدرالخواهی امین به رغم مخالفت مشاوران شوروی را تایید کرد. داکتر شاه ولی وزیر خارجهی امین که تا حال حیات است خاطرات خودش را از امین و جزییات سفر ترهکی به هاوانا و گفتوگوی خصوصی با برژنف را تا حال ننوشته است. از این نظر کتاب خاطرات عبدالکریم میثاق، یکی از منابع مهم تاریخ سیاسی دورهی حکومت امین و ترهکی است. میثاق در دوران ببرک کارمل، خانهنشین بود و در زمان حکومت داکتر نجیب بر مبنای پالیسی مصالحهی ملی، شهردار کابل گماشته شد. میثاق در گزارش ملاقاتهایش با داکتر نجیب، گفتههای او را در مورد خصومت جناح کارمل با «مشی مصالحهی ملی» و مخالفت ببرک کارمل با سیاستهای میخاییل گرباچف آخرین زمامدار شوروی، نقل کرده است. در این نقل قولهای میثاق از داکتر نجیب نکتهی تازهای که در خاطرات دیگر بلندپایهگان حزب دمکراتیک خلق نیامده باشد، وجود ندارد. این نکته به همه روشن است که داکتر نجیب، پس از خروج ارتش سرخ، بیشتر دوستان و همکاران امین، از جمله داکتر شاه ولی، عبدالقدوس غوربندی، عبدالحکیم شرعی جوزجانی و شماری دیگر را از حبس رها کرد و به وظایف مهم حزبی و دولتی گماشت تا موقعیت خودش را در برابر جناح وفادار به کامل، تقویت کند. عبدالکریم میثاق در کودتای شهنواز تنی علیه داکتر نجیب سهم نگرفت و با به قدرت رسیدن ببرک کارمل مثل دستگیر پنجشیری و صالح محمد زیری، از همراهی با «قاتل رفیق ترهکی» ابراز ندامت نکرد. در کتاب میثاق اما برخی از تحولات مهم دوران ترهکی-امین گزارش نشده است. به طور مثال در این کتاب به شورش تودهای 24 حوت سال 1357 هرات و پاسخ ترهکی و امین به این رویداد به تفصیل پرداخته نشده است. اسناد دولت شوروی نشان میدهد که پس از این رویداد، ترهکی و امین خواستار استقرار نیروهای نظامی اتحاد شوروی در خاک افغانستان شدند تا حکومت آنان را در برابر شورشهای احتمالی دیگر حمایت نظامی کند. رویداد مهم دیگر آن دوران استقرار شماری از نیروهای ویژه و چرخبالهای ارتش سرخ در پایگاههای هوایی بگرام و خواجهرواش است. آن دسته از نیروهای ویژهی استخبارات شوروی که عملیات قتل امین در شش جدی سال 1358 را اجرا کردند، از امکاناتی که در بگرام و خواجهرواش داشتند، کار گرفتند. به موضوع استقرار اعلامنشدهی شماری از نظامیان شوروی در بگرام و خواجهرواش قبل از رویداد شش جدی هیچ ارشارهای در کتاب میثاق صورت نگرفته است. عبدالکریم میثاق خودش را پابند اصول سازمانی و مرامی حزب دمکراتیک خلق در سراسر کتاب معرفی میکند و دلیل مخالفتش را با کارمل هم به نحوی به قتل بدون محاکمهی امین و ارتقای «غیر اصولی» کارمل به پست منشی عمومی ربط میدهد، اما به روشنی به پاسخ این سوال نمیپردازد که چرا به رغم قتل بدون محاکمهی ترهکی و کودتا علیه او، به همکاری با امین ادامه داد و از حزب و دولت خارج نشد؟ ولی با وجود اینها کتاب « خاطرهها، گپهایی از گذشته» یکی از منابع مهم شناخت دوران ترهکی و امین است.