درک؛ دارویی فراتر از مادیات

Image

خواستم چیزی متفاوت بنویسم؛ واژه‌ای که مدت‌ها در ذهنم جا خوش کرده و زندگی‌ام را زیبا ساخته است: «درک»

یادم می‌آید روزی استادمان گفت: «وقتی به خانه رفتید و کنار پدر و مادرتان نشستید، به چهره‌ی‌شان نگاه کنید، به چین و چروک‌های‌شان دقت کنید. این خطوط، حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. اگر نتوانید حال آدم‌ها را درک کنید، هیچ چیزی، حتی دارویی خاص، نمی‌تواند این کار را انجام دهد.» این جمله برای مدتی معیار زندگی‌ام شده‌است.

نگاه کردن به چهره‌ی پدر و مادرم و شمردن چین و چروک‌های‌شان، مرا به این واژه رساند: درک؛ یعنی فهم عمیق.

به تأمل که پرداختم، دریافتم فهمیدن و درک «خود» و «دیگران» بسیاری از مشکلات را حل می‌کند.

من با این نگاه خانواده‌ام را درک کردم و این فهم، آنها را قادر ساخت مرا هم بفهمند. همین درک مرا به منِ فعلی رساند؛ جایی که از درون آزاد هستم و خودم را در آغوش‌شان امن حس می‌کنم.

دیگر هراسی از نرسیدن به رویاهایم ندارم، زیرا بزرگ‌ترین قدرت من، والدینم هستند.

این واژه به من آموخت که برای خوب کردن حال خود و دیگران، گاهی مادیات لازم نیست.

کافی است لبخند بر لب داشته باشی، روحی مبارز در وجودت حس کنی، به حرف‌های‌شان گوش دهی و به کلماتی که از دل‌شان بیرون می‌آید، توجه کنی. همان‌جا، نیمی از مشکلات درونی خود و آنها حل می‌شود.

نویسنده: زینب نوری

Share via
Copy link