هوای سرد، آسمان آیینهمانند و نیلگون، خیابان شلوغ، چهرههایی با زیباترین لبخندها، لباسهای نو بر تن جادهها، پوقانههای رنگارنگی که جلوهی خاص به شهر بخشیدهاند. هر گوشهای از این صحنه، قصهای برای روایت دارد.
امروز، یکی از متفاوتترین روزهای سال است، روزی که زیباییاش به لطافت ماه میماند، روزی که در هوای عشق از نیمهی شعبان تا ولنتاین را جشن میگیریم. امروز از عشق تا انتظار عشق را تجليل خواهیم کرد.
از کوچههای برچی گرفته تا تمام کودکان این شهر، همه در حال برپایی جشن و عید هستند.
چشمانم را باز کردم، ساعت هفت صبح بود. برخلاف همیشه، خواهر و برادر کوچکم خودشان از خواب بیدار شده و با خوشحالی مشغول آماده شدن بودند. من خانه را مرتب کرده و در آشپزخانه سرگرم آماده کردن صبحانه شدم. در کمتر از نیم ساعت، همه چیز آماده شد و کنار هم، با عشق و صمیمیت، صبحانه خوردیم.
برادرم و پدرم برای شرکت در محفل ختم قرآن، که در خانهی یکی از اقوام برگزار میشد، آماده شدند. بقیه خانواده نیز هرکدام به شیوهی خودشان در تدارک این روز بودند. امروز نیمهشعبان است، روز میلاد امام دوازدهم شیعیان، حضرت مهدی (عج). این روز را مانند عید، با خوشحالی و شادمانی گرامی میداریم.
من هم آماده شدم و به مقصد مسجد حرکت کردم. عطر خوشی زدم و کفشهایم را پوشیدم. در کوچه، کودکان با لباسهای نو، چهرههایی پر از لبخند و خندههای کودکانه، غرق در بازی بودند. بسیاری از خانهها خوراکیهایی مثل حلوا، خرما، شیرچای، چلپک و خجور آماده کرده و میان مردم پخش میکردند.
جادهها با بادکنکهای سرخ، سفید و آبی تزیین که به نخهایی با تکههای رنگی آویزان شده بودند. نور آفتاب که بر این تزیینات میتابید، فضای خیابان را کاملاً دگرگون کرده بود. چهرههای خندان مردم، زیبایی این لحظات را دوچندان کرده بودند. پسران نوجوانی که در بازار گلهای سرخ میفروختند، با هر خرید، لبخندی بر چهرهی شان نقش میبست. امروز در کناری همهی هیاهو و هر نوع دغدغه مردم برای تجليل دو مناسبت خاص بیرون شده بودند.
امروز علاوه بر این روز فرخنده، روز ولنتاین نیز هست. گلهای سرخ، نشانی از عشق و محبتاند و مردم با هدیه دادن آن، احساساتشان را ابراز میکنند.
مساجد امروز شلوغتر از همیشهاند. بسیاری از مردم این روز را در مساجد جشن میگیرند. بعضیها در خانه سفرهی صلوات پهن میکنند، عدهای ختم قرآن برگزار کرده و برخی دیگر، با نذرهای کوچک، در شادی این روز سهیم میشوند. ما هم با پختن حلوای سُجی، در این جمع سهیم بودیم.
امروز را با عشق و محبت در کنار خانوادهام آغاز کردم. ولنتاین تنها برای عاشقان نیست، بلکه یادآور همهی عشقهاست؛ عشق فرزند به والدین، محبت پدر و مادر به فرزند، علاقه یک دختر نوجوان به کتابهایش، عشق یک پسر جوان به آموختن و…
ولنتاین یعنی یادآوری هر آنچه که با عشق همراه است. امروز، گلهای سرخ و هدایای کوچک، دلیلی برای ابراز احساسات ما هستند. من با برادرانم و خواهرانم یکجا شده میخواهیم سوپرایزی آمده کنیم برای پدر و مادر مان.
برای عشقی که از ما در هر شرایط دریغ نکرده همانند کوه پشت ما استوار بودند. ما برای تجلیل ولنتاین با عاشقانهترین فرشتههای زندگی مان تحفه و آمادگی گرفتیم. مثل من، بسیاری دیگر نیز مشغول خرید هدایا برای عزیزانشان بودند.
ولنتاین یعنی اینکه از یاد نبریم چقدر حضور همدیگر برای ما مهم است، احساسات یکدیگر را درک کنیم و بدانیم که در میان تمام سختیها، همیشه دلیلی برای لبخند و شادی وجود دارد.
نویسنده: مهلقا مهرو