در سرزمین افغانستان، جایی که کوههای استوار شاهد تاریخ پرفرازونشیب آناند، رویاها چراغهایی هستند که در تاریکیها مسیر را روشن میکنند. در میان سختیها و چالشهای زندگی، رویاها برای ما چیزی فراتر از آرزوهای سادهاند؛ آنها امیدهاییاند که ما را به سوی آیندهی بهتر سوق میدهند.
هر روز که در خیابانهای شهر قدم میزنم، آثار جنگ و دشواریها را در چهرههای مردم و بقایای ساختمانها میبینم؛ اما در پس این سختیها، روحیهی مقاوم در خندهی کودکان و استقامت مردم نهفته است. این روحیه از رویاهایی تغذیه میشود که به ما اجازه نمیدهند تسلیم شرایط شویم.
رویاهای من فراتر از خواستههای شخصیاند؛ آنها نمایندهی امید جمعی دخترانی هستند که محدودیتهای جامعه مسیرشان را سد کردهاست. جهانی را تصور میکنم که در آن آموزش برای همه در دسترس باشد و هر دختری میتواند بدون ترس یا محدودیت، تواناییهای خود را کشف کند.
آرزو دارم روزی دختران افغانستان نه تنها دیده شوند، بلکه صدایشان شنیده، مشارکتشان در ساختن آیندهی کشور به رسمیت شناخته شود. تخیل آیندهای که در آن موانع سنتی و تعصبات با نیروی ارادهی ما شکسته شوند، امیدی است که مرا به ادامه دادن ترغیب میکند.
رویاها ایستادگی در برابر محدودیتها اند؛ آنها به ما قدرت میدهند که بر مشکلات غلبه کنیم و تغییر را ممکن بدانیم. هر رویا، شورشی کوچک است در برابر شرایط موجود و منبعی برای شجاعت و مقاومت.
این رویاها به ما میآموزند که هیچ مانعی نمیتواند ارادهی ما را متوقف کند. آنها محرک تلاش و استقامت ما هستند و به ما یادآوری میکنند که در پس هر تاریکی، نوری نهفته است.
آیندهای را تصور میکنم که در آن دختران افغانستان آزادانه استعدادهای خود را پرورش دهند و سهمی مؤثر در رشد جامعه دارند. این رویاها ما را متحد کرده و به ما نشان میدهند که با همبستگی و امید میتوانیم جهانی بهتر بسازیم.
به هر دختری که رویاهای بزرگی در دل دارد، بدانید که رویاهایتان نیرویی تغییرآفرین دارند. آنها را محکم در آغوش بگیرید، با اراده دنبال کنید و بگذارید شما را از میان دشواریها عبور دهند.
رویاهای ما بذرهایی برای آیندهاند؛ وعدههایی به خودمان و به دیگران که با محدودیتها تعریف نخواهیم شد، بلکه با امکانات بیپایانی که پیش رو داریم، پیش خواهیم رفت. این رویاها ما را به سوی جهانی هدایت میکنند که در آن هر دختری میتواند به بالاترین پوتانسیل و توانایی خود دست یابد و چراغ امیدی برای نسلهای آینده باشد.
نویسنده: ثریا محمدی