سلام نیلا جان، خواهر خوبم. امیدوارم خوب و صحتمند باشی. نیلای عزیزم موفقیتات را برایت با نهایت خوشحالی تبریک میگویم و امیدوارم موفقیتهایت روزافزون شود. نیلا جان، تو نمایندهی امروز واحده و تمام دختران افغانستان هستی که حالا در وطن خود اجازهی فعالیت جمعی و حتا آموزش عالی را نداریم.
نیلای عزیزم، امروز، زمانیکه تورا در استیج کسب بزرگترین افتخار دیدم، اشک ناخوداگاه در چشمانم جمع شد و با قطرههای الماسین اشک، خود را در روزهای گذشته، رویاهای دور، اهداف خونین، کوچههای تلاش و در لباس مکتب یافتم. حس عجیبی بود. من بارها خود را به عنوان دختر ۱۸ سالهای در افغانستان دیدم که به فرد مورد علاقهاش برای ریاستجمهوری رای داده و آن فرد مورد نظرش برندهی انتخابات شده است. ولی این اتفاق امسال امکان پذیر نبود؛ اما زمانیکه تورا در استیج با «جایزهی بینالمللی صلح کودک» دیدم، دقیقا احساس کسی را داشتم که رییسجمهوری مورد علاقهاش برندهی انتخابات شدهاست.
«برو بخیر به مکتب»، این بیتی از شعر آهنگِ تو نه تنها هر کلمهاش معنای خاصی داشت؛ بلکه مرا به فکری فرو برد که در این دیاری پر از ظلم، بارها از تلاشهای همیشگی خسته شدهام و بارها تصمیم گرفتم که دیگر تلاش نکنم؛ اما باز هم بارها به خودم گفتهام که تلاشهای امروزت برای موفقیت فردای توست.
این آهنگ را که در آن استیج بزرگ، با صدای بینهایت زیبایت اجرا کردی، چنان مرا تکان داد که انگار من فردا را با چشمان خودم دیدم، یکباره آنرا تجربه کرده و شیرینی آنرا چشیدم. در نهایت این حس زیبا خیلی دوستداشتنی بود.
نیلا جان خواهر خوبم، تو از میان ما رفتهای تا برای رویاهایت تلاش کنی. پس هرگز دست از تلاش نکش و ادامه بده؛ چونکه تو تنها برای خودت انگیزهی بزرگ خلق نکردهای، برای واحده و همهی دختران افغانستان نیز دنیایی از انگیزه شدی و شور اشتیاق خوابیده در درونمان را دوباره بیدار کردهای.
نیلا جان، دوست داشتم امروز از جملات کوتاه و کلمات زیبا برایت نامهی خوبی بنویسم؛ اما حس زیبایی که برایم خلق کردی، قویتر از کلماتی است که برایت میتوانم بنویسم. پس خیلی تشکر و یک جهان سپاس برای هدیهی این حس زیبا و انگیزهی عالی برای ادامه دادنِ من و تمام دختران افغانستان.
صدایت جهانی، قلمت رسا و موفقیتهایت روز افزون باد!
نویسنده: واحده نظری