گفتوگو با نعمتالله رحیمی، نویسنده و پژهشگر ورزشی
هشتمین برنامهی اکساسپیس نسل پنجم از شیشهمیدیا با عنوان «بررسی نقش ورزش در ایجاد همبستگی و تقویت روحیهی ملیگرایی» با حضور نعمتالله رحیمی، نویسنده و پژوهشگر ورزشی برگزار شد.
این برنامه که در تاریخ 5 قوس برابر با 26 نوامبر 2023 از طریق اکساسپیس نسل پنجم در شیشهمیدیا به صورت زنده اجرا میشد، آقای رحیمی در مورد تاریخ ورزش در افغانستان، منظم شدن رشتههای ورزشی، چهرههای برجستهی ورزشی و نقش آنان در تقویت روحیهی ملیگرایی و ایجاد همبستگی اجتماعی صحبت کردند.
پیشینهی تاریخی ورزش در افغانستان
آقای رحیمی از روند و اهمیت ورزش در تاریخ افغانستان گفت و یادآور شد که پیشبرد ورزشهای گوناگون و تناسب اندام از گذشتهها در افغانستان بااهمیت بوده است. او اضافه میکند که انجام بعضی ورزشهای مشخص«پیش از آریاییها در افغانستان وجود داشته و در در زمان یما، نخستین پادشاه آریانای قدیم، به کشتی و پهلوانی اهمیت زیاد داده میشدهاست.»
به گفتهی آقای رحیمی پس از آن، در زمان امیرشیرعلی خان، یعنی 155 سال پیش از امروز، در سال 1868 میلادی، فعالیتهای ورزشی در افغانستان کمکم رسمی شد. آقای رحیمی اضافه میکند که برای نخستینبار فعالیتها و آموزش رشتههای گوناگون ورزشی در «مکتب حربی و یک مکتب ملکی به نام خوانی که در بالاحصار کابل وجود داشت، در آنجا ورزش به دانشآموزان درس داده می شد.» او میافزاید که «اولین مربی ورزشی در افغانستان یک مرد ترکی بود که رشتههایی مانند جمناستیک، انداخت گلوله و پرتاب نیزه را درس میداد.
در سلسله بررسی فرایند تاریخ ورزش در افغانستان، آقای رحیمی دورهی امانالله خان را نیز در رشد ورزش بااهمیت میخواند. او اضافه میکند که «در زمان امانالله خان، در باغ عمومی پغمان بعضی از فعالیتهای ورزشی جریان داشت و در آن زمان نیز آموزش برخی از رشتههای ورزشی، جز برنامههای آموزشی معارف شده بود. همچنان آقای رحیمی، رشتههای جمناستیک و تنیس را جزء رشتههای ورزشی قدیمی در افغانستان عنوان میکند و میگوید که این رشتهها در گذشته، دارای فدراسیون و فعالیت منظم بوده است.
آقای رحیمی در کنار بررسی ورزشهای مشترک میان کشورها، از بُزکشی، اسب دوانی، پهلوانی و نیزهزنی به عنوان ورزشهای ملی و بومی افغانستان یاد میکند و میگوید که پس ازسال 1301 شمسی، در روزهایی جشن استقلال در باغ عمومی پغمان و سپس در «چمن حضوری» کابل این ورزشها اجرا میشده است.
منظم شدن رشتههای ورزشی
آقای رحیمی میگوید که پس از رشد چشمگیر بعضی رشتههای ورزشی در افغانستان، سرانجام ادارهی ورزش افغانستان در سال 1313شمسی، به «عنوان انجمن ورزش افغانستان» ایجاد شد. او میگوید که پس از ایجاد انجمن ورزش افغانستان، «دو سال بعد، پنج فدراسیون ورزشی مانند هاکی، دوش، فوتبال، تنیس و کشتی از طریق این انجمن به کمیتهی بینالمللی المپیک معرفی شد.» آقای رحیمی این پنج رشتهی ورزشی را جز قدیمیترین رشتههای رسمی ورزشی در افغانستان عنوان میکند. همچنان اضافه میکند که در میان این پنجرشتهی ورزشی، «در رشتههای هاکی، دوش و کشتی از افغانستان در بازیهای المپیکی حضور داشتهاست.»
آقای رحیمی میگوید که پس از 53 سال فعالیت انجمن ورزش افغانستان، سرانجام «در سال 1366 شمسی، مقررهها در فدراسیونهای ورزشی به میان آمد که موجب شد از بدنهی انجمن ورزش افغانستان، دو اداره، ادارهی تربیت بدنی و کمیتهی ملی المپیک از هم جدا شوند. آقای رحیمی اضافه میکند که از سال 1936میلادی، از المپیک برلین تا حالا به جز از سالهای 1952، 1976، 1984، 1992 و المپیک 2000میلادی در سیدنی، نمایندههای ورزشی افغانستان در تمام بازیهای المپیک حضور داشتهاند.
آغاز مرحلهی نوین ورزش افغانستان
به گفتهی آقای رحیمی، ورزش در افغانستان پس ازسال 2001 میلادی، وارد مرحلهی جدید شد. او خاطرنشان میکند که بزرگترین افتخارات ورزش افغانستان در تاریخ، در سالهای 2008 و 2012 میلادی به خاطر کسب دو مدال بازیهای تابستانی المپیک به دست آمده است. آقای رحیمی از کسب دو مدال برنز در المپیک 2008 بجینگ و المپیک 2012 لندن توسط روحالله نیکپا، به عنوان شاهکار و بزرگترین افتخار تاریخ ورزش افغانستان یاد میکند و روحالله نیکپا را «ابرستاره»ی تاریخ ورزش افغانستان میخواند.
آقای رحیمی اضافه میکند: «کسی که از ورزش میداند، کسب حتا یک مدال برنز از المپیک، از چندین مدال طلای مسابقههای دیگر با ارزشتر است. چون کسی که برای دو دوره به این افتخار دست مییابد به این معناست که بیشتر از هرکسی زحمت کشیده و اهمیت مدال المپیکی را میداند.»
در ادامه آقای رحیمی میگوید که افغانستان جزء کشورهای بنیانگذار شورای المپیک آسیا در سال 1951 میلادی بوده است و همچنان از سال 1936 میلادی به اینطرف عضویت رسمی کمیتهی بینالمللی المپیک را نیز داشته است.
به گفتهی آقای رحیمی، افغانستان جزء کشورهاییست که تعداد فدراسیونها در این کشور بسیار زیادتر از اکثر کشورهای منطقه و حتا بالاتر از کشورهای باقدرت و رده اول دنیا مانند امریکا در جهان بوده است. او میگوید که «نظر به آماری که در گذشتهها گرفته شده بود، تعداد فدراسیونهای ورزشی که در افغانستان فعال بودند، به 51 فدراسیون رسمی و تعدادی از فدراسیونهای غیر رسمی میرسید که این رقم نسبت به اکثر کشورهای بزرگ و قدرتمند صاحب ورزش، حتا مثل امریکا، بیشتر بوده است.»
چهرههای برجسته و قصهی بوسیدن دست ناصر جوالی توسط داوودخان
آقای رحیمی میگوید که افغانستان در طول سالهای گوناگون چهرههای ماندگار ورزشی را در خود نمایان کرده است. او هرچند پس از سال 2001 میلادی ورزش افغانستان را همگام با سطح جهانی و نوین تعریف میکند؛ اما خاطرهای از ورزشکارانی که زمانی نماد همدلی، غرور و افتخار مردم بودهاند، نیز یاد میکند.
هرچند نظر به گفتههای آقای رحیمی، فهرست ورزشکاران مطرح افغانستان در تاریخ طولانیست؛ اما از روحالله نیکپا، نثاراحمد بهاوی، محمود حیدری، نثار عبدالرحیم زی، پهلوان ابراهیم خدری، پهلوان بریالی ناصری، خالد هوتک، سمیه غلامی، یاسین قادری، حسینبخش صفری، علی رضا آساهی و… به عنوان نامآورترین ورزشکاران افغانستان یاد میکند.
آقای رحیمی خاطرنشان میکند که پس از سال 2001 تمامی مدالهای ورزشی افغانستان از بازیهای آسیایی به 18 مدال میرسید که 6 مدال نقره و 12 مدال برنز این رقم را پوره کردهاست. او همچنان اضافه میکند که پس از سال 2001 شمار ورزشکارانی که توسط ادارهی ورزش افغانستان بیرون داده شدهاست، بیش از 400هزار مرد و بیش از 5 هزار زن هستند که در ادارهی ورزش افغانستان ثبت شدهاند.
آقای رحیمی میگوید که «پس از سال 2000 میلادی نزدیک به سه هزار مدالهای رنگارنگ، از مسابقات منطقهای و بینالمللی، قارهای و جهانی و المپیک به دست آمده است که مجموع آن به 2900 مدال طلا، نقره و برنز رسیده است که یکی از آن مدالها، مدال قهرمانی تیم ملی فوتبال افغانستان در جنوب آسیا بوده که در سال 2013 میلادی به دست آمده است.»
خاطرهی آقای رحیمی، از پهلوانی به نام «ناصر جوالی» که مربوط به قوم هزاره بوده است، جالب و مهم است. آقای رحیمی قصهی ناصر جوالی را اینگونه توضیح میدهد: «ناصر جوالی پهلوانی از مردم هزاره بود که در زمان ریاستجمهوری داوودخان، با جوالیگری در کابل روزگار میگذراند. چون پیشهاش جوالیگری بود، به نام ناصر جوالی مشهور بود. او در کنار جوالیگری یک پهلوان خوب نیز بود.
از همینخاطر، در یکی از مسابقات آسیایی از سوی ادارهی ورزش افغانستان دعوت شد و برخلاف انتظار در آنجا عنوان قهرمانی را به دست آورد. پس از آنکه پهلوان ناصر با قهرمانی به کشور بر گشت، چون پیشهی جوالیگری داشت و دارای ظاهر آراسته و منظم نبود، مسوولان ورزشی افغانستان به مدت سه روز تمام او را به حمام میبردند و دستوپایش را با صابون میشستند، تا مبادا وقتی که به ملاقات رییسجمهور میرود، دستوپایش کثیف و چرکین باشد؛ اما وقتی که روز موعد ملاقات با داوودخان فرا میرسد، داوودخان به جز پهلوان ناصر، هیچیک از مسوولان ورزشی افغانستان را به حضور نمیپذیرد.
وقتی پهلوان ناصر به ملاقات داوودخان که میرود، داوودخان دستهای پهلوان ناصر را گرفته میبوسد و پس از آن، مقدار پول کافی که زندگی او را تامین کند، به عنوان هدیه به او اهدا میکند.»
ورزش و زمینههای همبستگی و اعتماد اجتماعی
آقای رحیمی، با توجه به رشد چندین رشتهی ورزشی مشخص؛ اما یادآور شد، آنچنانکه باید ورزش در افغانستان رشد نکرد و گفت که از ورزش«همیشه به عنوان کِلک/انگشت ششم» یاد میشود. آقای رحیمی، دلیل رشد نکردن ورزش در افغانستان را نداشتن فرهنگ سالم و «سواد ورزشی» عنوان میکند و خاطرنشان میسازد افرادی که باید در راس تصمیمگیری و مدیریتی رشتههای ورزشی قرار میگرفتند، متخصص نبودند و بر اساس روابط و سلیقههای شخصی مقرر شده بودند.
با آنهم، آقای رحیمی، ارزش ورزشهای قهرمانی را در افغانستان برای بالابردن احترام به ملیتها و تقویت روحیهی ملیگرایی برجسته و مهم عنوان میکند و خاطرنشان میسازد که «ورزش به سبب ظرفیت و توانایی که از خود در جهان دارد، میتواند تمام اعضای یک جامعه را، حتا اگر پراکنده -مانند افغانستان- هم باشد، در یک نقطه وصل کند و باور و دلمشغولیهای مشترکی ایجاد کند.»
آقای رحیمی از تجربهی بیستسال گذشتهی افغانستان در ایجاد همبستگی اجتماعی از طریق ورزش یاد میکند و میگوید: «ما در طول همین بیست سال تجربه کردیم، زمانی که تیم ملی فوتبال افغانستان قهرمان جنوب آسیا شدند، چند مدت پیش که تیم ملی کریکت افغانستان، تیم ملی کریکت پاکستان را شکست داد، همچنان بارها و بارها در رشتههای رزمی وقتی که ورزشکاران افغانستان پیروز شدند، آن جشن خودجوش و به اصطلاح وقتی که مردم به جادهها آمدند و خوشحالی کردند، اینها را هیچ قدرتی دیگر و هیچ سیاستمدار دیگر، نمیتوانند انجام بدهد و مردم را از خانههای شان به این شکل بیرون بیاورد.»
در ادامه آقای رحیمی، نقش ورزش را بیشتر از هر فرایند برنامهریزی شده در کشور برجسته و مهم میخواند و خاطرنشان میسازد که «ورزش میتواند نقش بسیار مهمی در شادابی اجتماعی و در شکلگیری هویت ملی داشته باشد. ورزش موجب همبستگی اجتماعی میشود، میتواند که همبستگی اجتماعی را تقویت کند. چون وقتی که مردم در تیمها و گروههای ورزشی شرکت میکنند و عضو یک تیم میشوند، افراد احساس تعلق به جامعهی خود را در درون آن تیم، تجربه میکند، به ارزشها و هدفهای مشترک اعتقاد پیدا میکند.» همچنان آقای رحیمی اضافه میکند: «وقتی که شما در یک تیم هستید، تلاش میکنید که به هدف مشترک برسید که همین هدف مشترک، همبستگی و همکاری را به وجود میآورد. اجازه میدهد که شما با دیگران ارتباط برقرار کنید و روابط اجتماعی قویتر را تشکیل بدهید.»
ورزش و سیاست
آقای رحیمی در پاسخ به پرسشی در مورد استفادههای سیاسی از ورزش گفت که اساسا، ورزش در تمامی کشورها سیاسی بوده است و کشورها به هدف نشاندادن ظرفیت و ماهیت فرهنگی شان از ورزشها برای نمایاندن آن استفاده میکند. آقای رحیمی اضافه میکند که در این بخش اکثر کشورها در طول سالیان متمادی سرمایهگذاری کردهاند و از طریق ورزش، ارزشها و فرهنگ خود را به جهانیان معرفی کردهاند.
همچنان او اضافه میکند که هرچند رشد ورزش در اکثر کشورها با سرمایهگذاری مانند کشورهای اروپایی همراه است؛ اما کشورهایی نیز در جهان وجود دارند که از طریق ورزش شناخته میشوند.
آقای رحیمی اضافه میکند: بهطور نمونه کشورهای امریکای جنوبی، مانند برازیل و ارجنتاین، بیشتر به خاطر ورزش فوتبال در جهان شناخته میشوند؛ چون سرمایهگذاری دولتی به اندازهی کشورهای اروپایی مانند آلمان و انگلیس در برازیل روی ورزش صورت نمیگیرد، یکی از دلیلهای اصلی رشد ورزش در آن کشورها، عشق و علاقهی مردم شان به فوتبال است.
از سویی، آقای رحیمی خاطرنشان میکند که سوءاستفادههایی از چهرههای ورزشی توسط سیاستمداران همواره در جهان وجود داشته است؛ چون چهرههای ورزشی، بیش از هر سیاستمداری، توانایی جلب توجه و خلق انگیزه را در مردم دارند. اما او میگوید که ورزشکاران، به خصوص قهرمانان ورزشی، فقط عنوان قهرمانی در مسابقات را ندارند. بلکه رفتار و منش آنان در میدانهای دیگر در اجتماع، از آنان یک الگو و یک نماد سالم در همبستگی اجتماعی میسازند.