عادت ماهانه یا همان «پریود»، برای بیشتر مردم ما هنوز هم شرمآور دانسته میشود، به خصوص برای دخترانی که تازه به سن بلوغ میرسند، این یک مسالهی جدی است، حتی در دنیای امروز!
با آنکه این پدیده کاملاً طبیعی است و همه از آن آگاهی دارند؛ اما باز هم بسیاری آن را مایهی شرم میدانند. این یکی از مشکلات جدیای است که زنان و دختران با آن روبهرو میشوند. در جامعهای چون افغانستان، این امر طبیعی بیشتر مایهی ننگ شمرده میشود تا نشانهی سلامتی و حتی گاه آن را پدیدهای «غربی» میخوانند.
اولین تجربهی عادت ماهانهام را خوب به یاد دارم. تازه صنف هفتم شده بودم. با آنکه مادرم از پیش دربارهاش برایم توضیح داده بود، باز هم ترس داشتم. او طرز استفاده از پارچهی نخی را به من آموخته بود و گفت بعد از هر بار استفاده، آن را باید بشویم و اتو کنم.
در روز اول پریود، در مکتب خیلی اذیت شدم و آن روز را بهسختی سپری کردم. میترسیدم مبادا کسی چیزی بفهمد یا دوستانم خبر شوند.
ماهها گذشت و من در هر دورهی عادت ماهانه سعی میکردم خود را از پدرم پنهان کنم، چون احساس بدی داشتم. در آن مدت اجازه نداشتم به قرآن دست بزنم یا نماز بخوانم و از این هم میترسیدم که پدرم متوجه شود. هر شب او هنگام نماز همه را صدا میزد و من، برای آنکه چیزی نفهمد، وانمود میکردم که نماز میخوانم.
برخی روزها درد زیادی میکشیدم، تا آنجا که اشک از چشمانم جاری میشد. مادرم همیشه توصیه میکرد آب سرد و ترشی نخورم و بیشتر از آب گرم استفاده کنم.
اما حالا دیگر من، خانوادهام، خواهرانم و حتی پدرم، این موضوع را شرمآور نمیدانیم. من دیگر از این امر طبیعی شرم ندارم، چون میدانم نشانهی سلامتی یک زن و یک دختر است. حالا خودم را از پدرم پنهان نمیکنم و نقش نماز خواندن را بازی نمیکنم.
مدتی پیش، وقتی به دواخانه رفتم تا «نوار بهداشتی» بخرم، دختری را دیدم که پشت میز ایستاده بود و تلاش میکرد نوار را از دکتر مردی که آنجا نشسته بود، پنهان کند. او آهسته و با خجالت نوار را در خریطهی سیاه انداخت و زیر لب صحبت کرد. از دیدن آن صحنه واقعاً متأثر شدم. هنوز هم بسیاری از دختران از چنین موضوعی شرم دارند.
ما دختران در جامعهای زندگی میکنیم که از دانستن دیگران دربارهی بدن ما میترسیم. در جامعهای که پدران و برادران ما از شنیدن چنین سخنی شرم دارند و از خریدن نوار بهداشتی احساس شکست غرور میکنند.
چرا هنوز هم این افکار تغییر نکرده است؟
چرا درک این موضوع برای مردم چنین دشوار است؟
چرا ما هنوز نمیپذیریم که این یک نشانهی طبیعی از «سلامتی دختران» است و نباید از آن شرم کنیم؟
به نظر من تنها راه حل در آگاهی است. متاسفانه در وضعیتی که مسوولان تلاش میکنند که جلو آگاهی را بگیرند، این وضعیت روز به روز تشدید میشود. امیدوارم که مردم به دنبال آگاهی باشند و نگذارند پدیدهای به نام ناآگاهی در جامعه نهادینه شود.
به امید روزی که هیچ دختر و هیچ زنی از واقعیت و سلامتی خود شرم نداشته باشد.
نویسنده: فاطمه مهدوی