رویایی به بلندی هندوکش و بابا

Image

جمیله نظری هستم، یک دختر افغان که دوران کودکی‌ام را در ولسوالی یکاولنگ نمبر یک ولایت بامیان سپری کرده‌ام. در طی 20 سال نظام جمهوری، ولایت بامیان به خصوص یکاولنگ از جمله امن‌ترین و آرام‌ترین مناطق افغانستان بود، من در آن سرزمین محروم؛ اما آرام و بدون دغدغه، رؤیاهای کودکانه‌ای به بلندای هندوکش و بابا داشتم.

برای تحقیق رؤیاهایم و امید به آینده‌ی بهتر و دنیایی بزرگ‌تر با هزاران شوق مکتب رفتم تا رؤیاهای کودکانه‌ام را تحقق بخشم. بعد از ختم سال تعلیمی به پایتخت یعنی کابل می‌آمدم که برای سال‌های آینده آمادگی بگیرم. روزها، ماه‌ها و سال‌ها پشت‌سرهم می‌گذشتند، تا این که رسیدیم به سال‌های 98، 99 که هر روز شاهد انتحار و انفجار بودیم.

هر روز جوانانی زیادی مثل من که در پی دست‌یافتن به آینده‌ی بهتر و تحقق‌ رؤیاهای‌ شان بودند، قربانی دهشت و ترور می‌شدند. ما هر روز شاهد خمیدن قد مادرانی بودیم که پاره‌های تن‌شان را ازدست‌داده بودند.

هر روز شاهد میخ‌کوب شدن کبوتران سبک‌بال علم و دانایی در گوشه‌وکنار دیوارهای مکاتب و آموزشگاه‌ها بودیم. هر روز بیشتر از دیروز شاهد حادثه‌ها و حمله‌های تلخ‌، تبعیض، خشونت و بی‌عدالتی ‌بودیم. نه ‌تنها من بلکه همه هم‌نسلان من شاهد چنین تجربه‌های تلخ و فراموش ناشدنی بوده‌اند.

در چنین شرایط تنها آرزوی ما صلح و آرامش بود که هرگز تحقق نیافت. ما در آرزوی روزی بودیم تا میلیون‌ها هم‌وطن ما یک روز زیر سایه صلح ‌نفس آرام بکشند؛ اما با آمدن طالبان دیگر همه چیز فروریخت.

امیدها، آرزوها به خاک یکسان شدند و افغانستان انگار به دوران جاهلیت قبل از ظهور پیامبر سلام برگشت. به دورانی که جاهلان دختران را زنده‌به‌گور می‌کردند و آنان در خانه زندانی کردند، زنان را برای زن بودن‌شان محکوم به چهاردیواری‌های خانه کردند.

در شرایط فعلی من و هم‌جنسانم محکوم به حصر هستیم و چوب جنسیت و زن بودن مان را می‌خوریم. فقط به خاطر آن که زن هستیم، از آزادی، حق انتخاب، کار و فعالیت و حتا از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم شدیم. ظلم و ستمی بر ما روا داشتند که حتا در دوران پاره‌سنگی و دوران جاهلیت نیز کم‌تر دیده شده بود.

امروز نیز آرزوی همه صلح و آزادی است؛ چون تنها در سایه‌ی صلح و آزادی می‌توان برای تحقق رؤیاهای خود مبارزه کرد و علیه بی‌عدالتی‌ها، تبعیض، خشونت و غیره ایستاد.

به عنوان یک دختر افغان باورمند هستم که با همت بلند زنان و دختران آزاده‌ی این سرزمین، تغییر آمدنی است.

من یک دختر هستم که می‌خواهم در فضای صلح، حق انتخاب و زندگی آزاد داشته باشم. من تمام تلاش خود را خواهم کرد که یک رهبر خوب برای آوردن صلح باشم و جهل را ریشه‌کن کنم.

به باور من آوردن صلح و ساختن فضای صلح‌آمیز وظیفه‌ی تک‌تک افراد آزاداندیش این سرزمین است. باید در کنار یک‌دیگر برای ایجاد فضای صلح‌آمیز تلاش کنیم و بدانیم که هیچ ‌چیزی ناممکن نیست. ما با کمک هم ناممکن‌ها را ممکن می‌سازیم.

دعایی دارم در دل خود

خدایا

احباء الهی را

خادمین الهی را

از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها

حفظ بفرما

دستانم کوتاه است و مسیر دردها طولانی

دستانم کوتاه است و دیوار حادثه‌ها بلند

کاری از من ساخته نیست، من بدون تو ناتوانم

خودت پناه وتسکین دردهای شان باش

خودت بلا گردانِ جسم و روح بی‌پناه شان باش

و کمک کن

کمک کن تا دوباره رنگ خوشبختی را ببینند

کمک کن که احباء الهی دوباره بخندند

کمک کن که سال‌های رنج

به قوت وقدرت تو ای جمال ابدی

به نیکویی و به بهترین نحو جبران شود

{وَإن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَح لَهَا وَتَوَکلْ عَلَی اللهَّ إنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ } [انفال:61]

و اگر به صلح کراییدند تو نیز بدان گرای و بر خدا توکل نما که او شنوای داناست.

نویسنده: جمیله نظری

Share via
Copy link