نقاش رویاهایت باش!

Image

در یک باغ با گل‌های رنگارنگ، تنها هستم. چشم‌هایم را می‌بندم و یک نفس عمیق می‌کشم. نگرانی و ناراحتی‌هایم را کنار می‌گذارم و آرام هستم. رؤیاهایم را تصور و آنها را دنبال می‌کنم. اولین رؤیایم را تصور می‌کنم و خودم را در لباس سفید پزشکی می‌بینم که به مردم کمک می‌کنم.

در اطراف خودم مردمانی را می‌بینم که مریض‌اند و من آنها را تداوی می‌کنم. از اینکه مردم را تداوی کرده و نجات شان می‌دهم خوشحالم. چقدر با لباس داکتری زیبایم. رنگ آن سفید و مثل رؤیا هایم روشن است.

بعد رؤیای دیگرم را تصور می‌کنم که به سراسر جهان سفر می‌کنم و همه چیز را از نزدیک و واضح می‌بینم.

سفر کردن به سراسر جهان چقدر زیباست و من می‌توانم همه جا را ببینم. به همه در مورد صلح حرف بزنم و بگویم که شما باید از همین حالا صلح را در تمام وجود تان حس کنید و چه زیباست که در پرتو صلح تمام لب‌ها پر از لبخند باشند.

چشم‌هایم را باز می‌کنم و یک کاغذ بر می‌دارم، قلم رنگه‌هایم را در دست گرفته و با آنها رؤیاهایی را که تصور کردم را می‌خواهم نقاشی کنم. اول رؤیای اینکه خودم را در لباس داکتری بکشم و باید از رنگ‌های سفید، آبی و سیاه استفاده کنم. اول چپن داکتریم را رنگ سفید می‌زنم، دوم لباس و شلوارم را آبی رنگ می‌کنم. بوت و چادرم را سیاه رنگ می کنم.

بعد در اطراف خودم مردم با رنگ‌های گوناگون را رسم می‌کنم. دومین رؤیایی که در تصوراتم دیدم را در کاغذ دیگر می‌کشم. سفر کردن به اطراف جهان. خودم را، کشور یا شهری که در آن هستم را رسامی می‌کنم.

خودم را در شهر پاریس تصور کردم و حالا خودم را در کنار برج ایفل می‌کشم و رنگ‌های مختلف و شاد استفاده می‌کنم. واقعا تصور کردن رؤیاهایم مثل رنگین کمانی هستند پر از رنگ‌های شاد و زیبا.

وقتی رؤیاهایم را تصور می‌کردم، بیشتر آن‌ها واقعی به نظر می‌رسیدند. تصور کردن رؤیاها و دنبال کردن آنها بسیار زیبا است. پس بیایید تا رؤیاهای خود را تصور کنیم،  آنها را نقاشی کنیم و هر روز با بیدار شدن از خواب به آنها نگاه کرده و امیدهای خود را زنده کنیم.

به خاطر اینکه رؤیاهای ما مثل رنگین‌کمان هستند و ما می‌توانیم رؤیای خود را مثل رنگین‌کمان با رنگ‌های شاد و زیبا نقاشی کنیم.

نویسنده: شبنم جلیلی

Share via
Copy link