بحث دربارهی آیندهی حکومت طالبان و سیاستهای احتمالی دونالد ترامپ در قبال افغانستان، زاویهی جالبی به بحث مهمانان ما علاوه کرد. بیژن، با استناد به تجربیات خبرنگاری خود از دورهی اول ریاست جمهوری ترامپ، دو اقدام احتمالی را مطرح کرد که در حکومت وی شاهد آن خواهیم شد: اول، قطع کمکهای مالی به طالبان و دوم، احیای توافقنامهی دوحه.
بیژن توضیح داد: «ترامپ نگاه تجاری به سیاست دارد. او قبلاً گفته است که ارسال پول مالیاتدهندگان آمریکایی به طالبان غیرمنطقی است. با قطع این کمکها، او هم طالبان را تحت فشار میگذارد و هم به مردم آمریکا نشان میدهد که به وعدههایش عمل میکند.»
جواد این نظر را تأیید کرد و افزود: «توافقنامهی دوحه میتواند ابزار مؤثری برای فشار بر طالبان باشد. هیچ قدرتی خواهان هرج و مرج در افغانستان نیست. گزینهی معقول، حفظ ثبات فعلی و در عین حال گسترش پایههای حکومت است.»
او به تفاوت مهمی اشاره کرد: «این بار، طالبان در موقعیتی هستند که باید برای مشارکت گروههای دیگر در حکومت رضایت دهند، برخلاف گذشته که نظام جمهوری تحت فشار بود. در آن دوره، هر تغییری که در نظام جمهوری پیش میآمد، باید به نفع طالبان و مطابق خواست این گروه میبود. حالا هر تغییری که در نظام طالبان پیش بیاید، به نفع مردم افغانستان و حقوق و آزادیهای آنان است.»
حامد که تا اینجا ساکت بود، گفت: «درست است که ترامپ ممکن است از توافقنامهی دوحه به عنوان اهرم فشار استفاده کند؛ اما نباید فراموش کنیم که او در دورهی قبلی ریاست جمهوریاش هم از این توافقنامه حمایت میکرد که منجر به تقویت طالبان و برگشت این گروه به قدرت شد. آیا واقعاً میتوان انتظار داشت که او تغییر موضع دهد و این بار از توافقنامهی دوحه برای تغییر طالبان استفاده کند؟»
بیژن پاسخ داد: «ترامپ در کارزار انتخاباتیاش از نحوهی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان انتقاد کرده است. او میتواند از این موضوع برای فشار بر طالبان استفاده کند، بدون اینکه لزوماً موضع کلیاش را تغییر دهد. او همین حالا هم ادارهی بایدن را متهم میکند که توافقنامهی دوحه را ناقص عملی کرده است که منجر به حاکمیت مطلق طالبان شده است. او حتی میگوید که با واگزارکردن پایگاه هوایی بگرام به طالبان مخالف بوده است.»
جواد اضافه کرد: «علاوه بر این، وضعیت بینالمللی نیز در مقایسه با چهار پنج سال پیش تغییر زیادی کرده است. روسیه و چین نفوذ بیشتری در منطقه پیدا کردهاند. ترامپ ممکن است از توافقنامهی دوحه برای مقابله با این نفوذ استفاده کند. این توافقنامه نقش و نفوذ امریکا را دوباره مطرح میکند.»
پدرم که تا آن لحظه ساکت بود، پرسید: «اما آیا این فشارها واقعاً میتواند طالبان را وادار به تغییر کند؟»
بیژن پاسخ داد: «این سؤال مهمی است. طالبان تا کنون نشان دادهاند که در برابر فشارهای بینالمللی مقاومت میکنند؛ اما قطع کمکهای مالی میتواند تأثیر جدی بر توانایی آنها در ادارهی کشور داشته باشد.» او افزود: «البته سیاستهای آیندهی آمریکا در قبال افغانستان میتواند پیچیده و چندوجهی باشد. استفاده از توافقنامهی دوحه و فشارهای اقتصادی ممکن است ابزارهای اصلی باشند؛ اما نتیجهی نهایی به عوامل متعددی از جمله واکنش طالبان و شرایط منطقهای بستگی دارد. نکتهی مهم در توافقنامهی دوحه این است که هم حکومت ترامپ و هم طالبان و هم کشورهای منطقه در آن دخالت دارند و از لحاظ عرف سیاسی در روابط بینالمللی، این توافقنامه زمینه را برای مداخلهی مشروع قدرتهای ذینفع بیشتر فراهم میکند.»
جواد گفت: «من فکر میکنم که باید نقش قطر را نیز در این معادله در نظر بگیریم. قطر میزبان دفتر سیاسی طالبان است و در مذاکرات دوحه نقش کلیدی داشت. اگر ترامپ بخواهد توافقنامهی دوحه را دوباره فعال کند، احتمالاً باز هم به نقش میانجیگری قطر نیاز خواهد داشت. به خصوص که این کشور در توافقنامهی آتشبس غزه نیز نقش فعال و کلیدی بازی کرد.»
حامد با تکان دادن سر حرف جواد را تأیید کرد و گفت: «نکتهی بسیار خوبی است. قطر روابط خوبی هم با آمریکا و هم با طالبان دارد. آنها میتوانند به عنوان پل ارتباطی عمل کنند. اما سؤال این است که آیا قطر حاضر است دوباره این نقش را بپذیرد، خصوصاً اگر فشارها بر طالبان افزایش یابد؟»
بیژن گفت: «فراموش نکنیم که توافقنامهی دوحه فقط شامل خروج نیروهای آمریکایی نبود. بندهای دیگری هم داشت، از جمله تعهد طالبان به جلوگیری از استفادهی خاک افغانستان علیه آمریکا و متحدانش. ترامپ میتواند روی این بندها تأکید کند و آنها را به عنوان اهرم فشار استفاده کند.»
پدرم باز هم پرسید: «اما آیا این فشارها میتواند منجر به تغییرات واقعی در رفتار طالبان شود؟ مثلاً در مورد حقوق و مشارکت اقوام، حقوق زنان یا آزادیهای مدنی؟»
بیژن پاسخ داد: «این سؤال بسیار مهمی است. تجربه نشان داده که طالبان در برابر فشارهای خارجی در مورد مسائل داخلی مقاومت میکنند؛ اما اگر فشار اقتصادی به حد کافی شدید باشد، ممکن است مجبور به برخی سازشها شوند. در این اواخر لحن سخنان برخی از رهبران و مخصوصاً سخنگوی طالبان نشان از یک تغییر آشکار دارد. طالبان نیز از حکومت ترامپ دچار هراساند. البته فرآیند فشار اقتصادی و سیاسی امریکا بر طالبان احتمالاً کند و تدریجی خواهد بود.»
حامد اضافه کرد: «نکتهی دیگری که باید در نظر بگیریم، موضع جمهوریخواهان در کنگرهی امریکا است. آنها ممکن است از ترامپ بخواهند که موضع سختتری در قبال طالبان اتخاذ کند، خصوصاً در مورد مسائلی مانند مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر. برخی از اعضای کلیدی در ادارهی ترامپ از چهرههاییاند که در این زمینهها زبان صریح و آشکاری داشتهاند که لبهی تیز حملات شان نیز متوجه طالبان است.»
جواد گفت: «این نظر درست است؛ اما از طرف دیگر، ترامپ ممکن است بخواهد خروج از افغانستان را به عنوان یک دستاورد حفظ کند. این میتواند او را به سمت یک رویکرد متعادلتر سوق دهد. هنوز از واکنش طالبان به این فشارها و توانایی آنها در سازگاری با شرایط جدید چیز زیادی نمیدانیم. این نکته عامل تعیینکنندهای در شکلگیری آیندهی افغانستان خواهد بود.»
بیژن گفت: «اطلاعات جدید نشان میدهد که اختلافات جدی بین نهادهای مختلف آمریکایی در مورد نحوهی برخورد با طالبان وجود دارد. مجلس نمایندگان که تحت کنترل جمهوریخواهان است، موضع سختتری نسبت به طالبان دارد و خواستار تحریمهای شدیدتر است.»
جواد اضافه کرد: «درست است؛ اما کاخ سفید معمولاً در همچون موارد رویکرد متفاوتی اتخاذ میکند. در ادارهی ترامپ نیز کسانی هستند که معتقدند تعامل محدود با طالبان میتواند به کنترل بحرانهای امنیتی و انسانی در افغانستان کمک کند. برگشت به توافقنامهی دوحه حد اقل امکان برای حفظ این تعامل محدود است.»
حامد با تأمل گفت: «نکتهی جالب این است که چهرههای قدرتمندی در ادارهی ترامپ هستند که خواستار وارد کردن طالبان در فهرست سازمانهای تروریستیاند و در این مورد به صورت آشکار و بیپرده سخن میگویند. این امر میتواند باعث تغییراتی جدی در سیاست آمریکا شود.»
پدرم پرسید: «آیا این نکته، برعکس نظریاتی که تا کنون مطرح شد، به معنای پایان توافقنامهی دوحه نیست؟»
بیژن پاسخ داد: «نه لزوماً. طبق گزارشها، توافقنامهی دوحه دارای ضمائم سری در خصوص تبادل اطلاعات و مبارزه با تروریسم نیز هست. ترامپ ممکن است بخواهد این بخشها را اجرایی کند. بخش مذاکرات بینالافغانی و ایجاد حکومتی که از اکثریت مردم افغانستان نمایندگی کند، نیز بخشهای مهمی از توافقنامهی دوحه است. مجموعهی این مسایل که کنار هم قرار گیرند، فضایی از تعادل را در روابط قدرتهای جهان، مخصوصاً امریکا، با طالبان خلق میکند.»
جواد در ادامهی سخنان بیژن اضافه کرد: «البته، باید در نظر داشته باشیم که افغانستان ممکن است در اولویت سیاست خارجی آمریکا نباشد. مسائلی مانند جنگ اوکراین و درگیری در خاورمیانه ممکن است توجه بیشتری را به خود جلب کنند. با وجود این، به نظر میرسد که ترامپ نمیتواند نسبت به افغانستان بیتفاوت باشد. به همین دلیل، من فکر میکنم که احتمالاً شاهد یک رویکرد مشخصتر نسبت به دورهی بایدن خواهیم بود.»
بیژن با اشاره به گزارشهای جدید، بحث را از یک زاویهی دیگر نیز مورد توجه قرار داد. او گفت: «طبق اعلام سیگار یا بازرس ویژه برای بازسازی افغانستان، آمریکا از زمان خروج نیروهایش حدود ۲۰ میلیارد دلار به افغانستان کمک کرده است. این کمکها از هر طریقی و به هر دلیلی که وارد افغانستان شده باشد، بدون شک هم بر تقویت نظام طالبان و هم بر حفظ ثبات نسبی در اقتصاد کشور اثر داشته است. قطع این کمکها میتواند هم بر طالبان و هم بر افغانستان تأثیر عمیقی داشته باشد.»
جواد اضافه کرد: «درست است. طالبان منبع درآمد داخلی قابل توجهی ندارند. قطع این کمکها میتواند منجر به نارضایتی گستردهی مردمی شود و فشار زیادی بر حکومت طالبان وارد کند. این فشار اقتصادی میتواند شکافهای درونی طالبان را نیز تشدید کند. احتمالاً شاهد اختلاف بیشتری بین جناح قندهار و شبکهی حقانی بر سر منابع محدود خواهیم بود.»
بیژن گفت: «همهی این عوامل فشارهاییاند که میتواند منجر به تغییرات مثبت در سیاستهای طالبان شود. من این احتمال را نادیده نمیگیرم. بازگشت به توافقنامهی دوحه میتواند راهی برای مشارکت چهرههای سیاسی و مدنی در حکومت باشد. این امر میتواند به تغییرات تدریجی در نظام طالبان منجر شود.»
جواد اضافه کرد: «دقیق است. این رویکرد نه تنها برای مردم افغانستان، بلکه برای ثبات منطقه نیز مفید خواهد بود. خصوصاً با توجه به تحولات اخیر در خاورمیانه. توافقات صلح در غزه و لبنان و تحولات در سوریه، همگی بر معادلات منطقه تأثیر میگذارند. فشار بر ایران نیز میتواند معادلات را تغییر دهد.»
حامد با اشاره به گزارشهای اخیر نهادهای معتبر بینالمللی گفت: «طبق آمار سازمان ملل، حدود ۲۸ میلیون افغان به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. قطع کمکهای مالی میتواند این وضعیت را وخیمتر کند. این میتواند منجر به افزایش مهاجرت و بیثباتی بیشتر در منطقه شود. من از قطع کمکهای امریکا به افغانستان، هر چند طالبان نیز از آن نفع زیادی میبرند، دچار نگرانیام. فکر نمیکنم طالبان به زودی تن به صلح و آشتی و تغییر دهند. بنابراین، هر چه این فشارها بیشتر دوام کند، مردم افغانستان بیشتر آسیب میبینند.»
بیژن با تأیید گزارشها و نگرانیهای حامد گفت: «درست است؛ اما این فشار میتواند طالبان را مجبور به انعطافپذیری بیشتر کند. طالبان، تا حدی زیاد به خاطر همین پشتوانهی مالی که از بیرون دریافت میکردند، در داخل کشور انعطافناپذیری نشان میدادند. اگر یک وقت متوجه شوند که منبع کمکها و عواید شان قطع میشود و امریکا و قدرتهای منطقه، مخصوصاً پاکستان، خواستار تغییر در نظام آنهایند، وادار به انعطاف میشوند. من فکر نمیکنم که آنها در مورد برخی از مسایل حساس مانند حقوق زنان و آموزش دختران بسیار پافشاری کنند و حتی حاضر باشند که بقای حکومت خود را نیز به خطر اندازند.»
حامد با تردید گفت: «اما نباید فراموش کنیم که طالبان تا کنون در برابر فشارهای بینالمللی مقاومت کردهاند. این گروه بسیار سختسر و انعطافناپذیر است. آیا واقعاً این بار وضعیت متفاوت خواهد بود؟»
پدرم نیز پرسید: «آیا این امکان نیز وجود ندارد که فشارهای زیاد بر طالبان باعث تقویت گروههای افراطیتر مانند داعش شود؟»
بیژن گفت: «این نگرانی جدی است. اگر طالبان نتوانند کنترل اوضاع را حفظ کنند، ممکن است فضا برای گروههای افراطیتر باز شود. این میتواند تهدیدی جدی برای امنیت منطقه و جهان باشد.»
جواد اضافه کرد: «از طرف دیگر، تحولات در خاورمیانه میتواند فرصتهایی ایجاد کند. مثلاً، اگر توافق صلح در غزه به ثبات بیشتر در منطقه منجر شود، ممکن است توجه بیشتری به افغانستان معطوف شود.» او افزود: «در عین حال، نباید نقش چین و روسیه را فراموش کنیم. آنها هم در تحولات افغانستان ذینفع هستند. ممکن است شاهد رقابت یا همکاری بیشتری بین آمریکا و این کشورها در مورد افغانستان باشیم. در کل، من معتقدم که وضعیت افغانستان پیچیدهتر از آن است که بتوان راهحل سادهای برای آن ارائه داد. هر اقدامی میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد که باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد. در عین حال، این پیچیدگی میتواند فرصتی برای یافتن راهحلهای خلاقانه و جامع باشد که منافع همه طرفها را در نظر میگیرد.»
زینب مهرنوش – دوشنبه 1 دلو 1403