یکی از معضلات اجتماعی که زندگی بسیاری را تحت تأثیر قرار میدهد، مردمآزاری است. این رفتار نهتنها باعث ناراحتی جسمی یا روحی فرد قربانی میشود، بلکه حس امنیت و آرامش را نیز از او سلب میکند. متأسفانه، دختران بهویژه در جامعههایی که فرهنگ محافظت از حقوق آنها بهدرستی جا نیفتاده است، بیشتر از دیگران در معرض این آسیب قرار دارند. تجربههای واقعی از مردمآزاری، عمق تأثیر این معضل را آشکار میسازد.
در یکی از روزهای گرم تابستان، به دلیل کار مهمی در خانه، نتوانستم به مکتب بروم؛ اما خواهرم مهناز، طبق معمول، تنها به مکتب رفت. ما همیشه با هم میرفتیم و برمیگشتیم؛ اما آن روز او مجبور شد مسیر بازگشت را بهتنهایی طی کند. هنگام عبور از کوچهای در نزدیکی خانه، پسری سوار بر موتورسیکلت به او نزدیک شد و ناگهان چادرش را کشید. این حرکت وحشیانه، خواهرم را بهشدت ترساند و او با صدای بلند فریاد زد.
خوشبختانه زن همسایهای که در نزدیکی دکان ایستاده بود، صدای فریاد او را شنید و سریع به کمکش آمد. او مهناز را تا خانه همراهی کرد. وقتی خواهرم ماجرا را تعریف کرد، مادرم برای آرام کردنش گفت: «شاید آن پسر مشکل روانی داشته باشد.» اما تأثیر این اتفاق بر روان خواهرم عمیقتر از آن بود که با چنین جملاتی برطرف شود. خواهرم خیلی ترسیده بود و برای مدتی حتا نمیتوانست بیرون برود.
چند روز بعد، وقتی با دوستانم به مکتب رفتم، فضای پر از ترس و اضطراب را حس کردم. دو همصنفیام در گوشهای از صنف نشسته بودند و گریه میکردند. وقتی دلیلش را پرسیدم، گفتند که هنگام آمدن به مکتب، پسر موتورسوار به آنها نزدیک شده و یکی را از دستش کشیده و دیگری را از کیفش. این رفتار نهتنها آنها را ترسانده بود، بلکه همهی دانشآموزان را نیز نگران کرده بود.
این تجربهها نشان داد که مردمآزاری میتواند اثرات عمیقی بر روان قربانیان، بهویژه دختران کمسنوسال داشته باشد. این رفتار، حس امنیت را از آنها میگیرد و باعث میشود که دچار ترس دائمی از محیط اطراف شوند. برای بسیاری از دختران، این ترس حتی پس از گذشت زمان نیز از بین نمیرود و بر اعتمادبهنفس و توانایی تعامل آنها با جامعه تأثیر منفی میگذارد.
مهناز، پس از تجربهی آن روز، دیگر جرات نمیکرد تنها از خانه خارج شود و هر بار که قرار بود جایی برود، اصرار میکرد که کسی او را همراهی کند. این ترس، بخشی از زندگی او شده است و حتی فعالیتهای سادهی روزمره را برایش دشوار ساخته است.
مردمآزاری، علاوه بر تأثیرات فوری آن، عواقب بلندمدتی بر ذهن و روان دختران دارد. این رفتار، حس ناامنی را در جامعه گسترش میدهد و مانع پیشرفت و رشد فردی قربانیان میشود. جامعهای که در آن چنین رفتارهایی رخ میدهد، نیازمند تغییرات عمیق فرهنگی و اجتماعی است.
آموزش و آگاهیبخشی یکی از مهمترین ابزارها برای مقابله با این پدیده است. باید به کودکان، بهویژه دختران، آموزش داد که چگونه از خود محافظت کنند و در مواقع خطر، به چه کسانی اعتماد کنند. همچنین، ایجاد قوانین سختگیرانهتر و تقویت حس مسئولیت اجتماعی، میتواند به کاهش این رفتارها کمک کند.
در نهایت، مردمآزاری رفتاری است که نهتنها قربانی، بلکه کل جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. با تلاش همگانی میتوان محیط امنتر و شادتر برای همهی افراد، بهویژه دختران، فراهم کرد. امید است که روزی شاهد جامعهای باشیم که در آن مردمآزاری جای خود را به احترام و انسانیت بدهد.
نویسنده: فاطمه صفدری