(سخنرانی در دنمارک – ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰) – بخش پایانی
اشاره: تکههایی را که اینجا بازنشر میکنم، صورت بازنویسیشدهی یک سخنرانی در دنمارک است که به تاریخ ۱۸ دسامبر سال ۲۰۱۰ ایراد کردم. ویدیوی این سخنرانی در یوتیوب قابل دریافت است. متن نوشتاری آن نیز در وبلاگی که آن زمان داشتم، نشر شده و حالا هم قابل دریافت است. هیچ سخنی از گذشتهام، به اندازهای این سخنرانی خاطرهانگیز نیست. آنجا چند نفر مشخص را در برابرم داشتم که درست برابر چشمانم نشسته بودند و در طول سخنرانی به من نگاه میکردند. لطف این سخنان نیز مدیون همان نگاههایی است که سخنم را به مخاطب خاصی وصل میکردند. این سخنرانی را در قالب پیام و محتوایی که داشت، به صورت تکه تکه، تحت عنوانی جداگانه، نشر میکنم.
***
به آخر سخنانم میرسم. میخواهم بیم و امید را به هم پیوند دهم. پیام متناقض بیم و امید، پیام حرکت ما نیز هست. از غفلت بیرون شویم و به امکانات و فرصتهایی که در اختیار خود داریم، با دقت توجه کنیم. خدا در راه نیکویی و رشد و صلاح پشتیبان ماست. در قرآن با روشنی میگوید که وقتی با دشواریها مواجه شدید، از یاد خدا غافل نشوید که پیشتیبان حق و نیکویی است: «فاصبر، ان وعدالله حق، و لایستخفنک الذین لایوقنون». وقتی سختی و دشواری دیدی، شکیبایی کن که وعدهی خدا حق است و کسانی که یقین نمیکنند تو را به وحشت نیندازند.
آنچه را برای شما یادآور شدم، همه آیههای خدا برای اهل یقین و ایمان اند. کسانی که نعمتهای خدا را در سیمای آیههای خدا انکار میکنند، با غضب و خشم خدا رو به رو میشوند. خشم خدا چیست؟ نه اینکه توفان و تگرگ و آتشفشان بباراند. بلکه، صاف و ساده، نعمت از دست شما میرود و هیچ انتقام خدا بالاتر از گرفتن نعمت نیست. مزاری نعمت خدا بود. او را خوب شناختید و از او در زمان حیاتش خوب استفاده کردید، اما در حفاظتش خوب عمل نکردید. با او میشد کارهای بیشتری کرد. او اگر میماند میتوانست برای شما بیشتر یاد دهد که چگونه عزتمند و بامناعت زندگی کنید. به یاد دارید که در کنار او همهی شما، از خورد و بزرگ، زن و مرد، آخوند و روشنفکر، باسواد و بیسواد، همه احساس عزت میکردید. در کنار او بود که نمیدانستید کی مثلاً خلقی بوده و کی نصری و حرکتی و امثال آن. احساس میکردید که همه یکی هستید. خلقی در آن جبهه همانگونه میتپید که حس نمیکرد با یک نصری یا حرکتی و امثال آن تفاوتی دارد. این را مزاری برایش یاد داده بود که به گونهای دیگر نگاه کند.
بنابراین، باز هم میگویم که ما در عصر نعمتهای خدا به سر میبریم. خوب است کفران نعمت نکنیم که ناسپاسی بر نعمتهای خدا عذاب خدا را به دنبال دارد. فرصت و امکاناتی که در اختیار ما هست، باید خوب استفاده شوند. این را برای آنانی که مسئولیتی سنگینتر دارند بیشتر تذکر میدهم و برای کسانی دیگر که در ردههای پایینتر هستند، نیز میگویم که باید از غفلت بیرون شویم و اندکی حساستر و جدیتر و مسئولانهتر عمل کنیم. کاری که در این ۹ سال کرده ایم، رویهمرفته خوب بوده است، اما به هیچ وجه کافی نیستند. برای اینکه به خواستهها و آرمانهای خود و قربانیانی که دادهایم برسیم باید بیشتر و بهتر از این کار کنیم.
من سال ۲۰۱۴ را نه تنها یک نقطهی تکاندهنده، بلکه نقطهای برای عبرت نیز میدانم. شاید تکانهی ۲۰۱۴ نشانهای از لطف خدا باشد که چشمان ما را باز کند تا با تکانهای که مییابیم، اندکی بیدارتر و جدیتر شویم و اجازه ندهیم که انفجار سال ۱۹۹۲ در سال ۲۰۱۴ باری دیگر تکرار شود و آنگاه ما هیچ امکانی برای دفاع و کتمان خود نداشته باشیم.
عزیز رویش