شادی و خوشی سال نو، که همیشه در اوج سرمای زمستان پدیدار میشود، به ما یادآوری میکند که حتی در سختترین روزهای زندگی، میتوان با امید به فردای بهتر، با شادی بیشتری زندگی کرد. این حقیقت در دلهای ما ریشه دوانده است و هر سال با فرا رسیدن جشن سال نو، دوباره درخشانتر میشود.
جشن سال نو، فرصتی است برای تجدید دیدار با عزیزان و به یاد آوردن خاطرات شیرین گذشته. خانوادهها گرد هم میآیند، شمعهای محبت را روشن میکنند و لحظاتی پر از عشق و صفا را با هم میگذرانند. صدای خندهها و شادیها، خانهها را پر میکند و گرمای محبت و عشق در دلها زنده میشود.
برای کسانی که دور از خانه و عزیزانشان هستند، جشن سال نو یادآور قدرت و اهمیت عشق و ارتباط انسانی است. در این روزها، پیامها و تماسهای تلفنی، پلهای ارتباطی بین قلبهایی که از هم دورند، میشوند. این لحظات ارزشمند به ما یادآوری میکنند که فاصلهها هرگز نمیتوانند عشق و محبت را از بین ببرند و همیشه راهی برای رسیدن به دلهای عزیزانمان وجود دارد.
جشن سال نو، نه تنها جشنی برای تبادل هدایا و تزئینات زیبا است، بلکه فرصتی برای بازگشت به ریشههای اصلی این جشن؛ یعنی عشق، امید و نیکوکاری است. بسیاری از مردم در این ایام به کمک نیازمندان میپردازند، دستهای یاری به سوی کسانی که در سختیها و مشکلات گرفتارند دراز میکنند و با اعمال نیکوکاری، روحیهی همبستگی و انساندوستی را تقویت میکنند.
شادی و خوشی سال نو، که همیشه در اوج سرمای زمستان پدیدار میشود، به ما یادآوری میکند که حتی در سختترین روزهای زندگی، میتوان با امید به فردایی بهتر، با شادی بیشتری زندگی کرد.
لحظات پایانی این سال را با هزاران آرزوی قلبی برای آزادی و صلح زنان و کودکان سرزمینم، تنها قربانیان این واقعیت ناعادلانه، گذراندم. به نظر میرسد تمام دنیا در حال آزمایش صبر، قدرت و استقامت زنان افغان است. ما، زنانی که انتخاب کردهایم هم زن باشیم و هم مبارز! زنانی برای حفظ امید و زیبایی در تاریکترین روزها و مبارزانی برای تغییر سرنوشت و ساختن جهانی عادلانهتر!
روزی، دنیا از دخترانی که پرورش دادهایم شگفتزده خواهد شد. دخترانی که در تاریکترین فصول زمانهی ما، نور، شادی، خنده، رقص و آواز را به آنها آموختهایم.
من از کابل مینویسم، شهری که ضربان قلبش به مدت ۴۰ روز متوقف شد! زمان، خود را متوقف کرد و ما به آخرالزمان دست یافتیم… با این حال، فرا رسیدن بهار و تابستان به ما نشان داد که زندگی هنوز ادامه دارد!
من از کابل، شهر عشق دیروز، این پیام سال نو را به نمایندگی از صدها زن مانند خودم میفرستم: ما هنوز رویا داریم، هنوز امید داریم، و هنوز معتقدیم که روزی کابل دوباره مملو از خنده، عشق و صلح خواهد شد.
روزی، پس از قدم زدنهای شبانه در خیابانهای کابل با آرامش، یک فنجان چای بنوشیم در حالی که به آهنگهای زیبای احمد ظاهر گوش میدهیم.
این جشن سال نو، برای من و همنوعانم در کابل، یادآور لحظات شادی و دلتنگی است. با هر کلمهای که از قلبهای عزیزان مان میخوانیم، احساس میکنیم که نزدیکتر از همیشه به خود و خانهی ما هستیم. این احساسات گرانبها و عزیز، به ما نیرو و امید برای ادامه راه میدهند و باعث میشوند که با ارادهی قویتر به آینده نگاه کنیم.
شاید فاصلهها بتوانند جسم ما را از هم جدا کنند؛ اما قلبها و روحهای ما همیشه به هم نزدیکاند. امروز، بیشتر از همیشه به این حقیقت پی بردم و با تمام وجود به آن ایمان دارم.
این جشن، جشنی است برای یادآوری قدرت عشق و امید و فرصتی برای تجدید دیدار با خاطرات شیرین گذشته و ساختن آیندهی روشنتر. بیایید در این روزهای مقدس، به یاد داشته باشیم که عشق و محبت، قدرتمندترین نیروهای جهان هستند و میتوانند هر سختی و مشکلی را پشت سر بگذارند. با این امید و عشق، جشن سال نو را برگزار کنیم و به سوی آیندهی روشنتر گام برداریم.
نویسنده: مریم امیری