افغانستان در تاریخ خود زنان آزاده و با فراست زیادی دارد. به عنوان نمونه یکی از آن زنان شجاع و الگو برای همهی ما بانو سیماسمر است. سیماسمر، نامی است که در دل زمان و تاریخ همچون ستارهای درخشان، با فروغی بیپایان میدرخشد. او تنها یک زن نیست؛ او نمایندهی تمامی زنانی است که در برابر همهی سختیها و محدودیتها ایستادند و به هیچ چیزی جز رویاهایش تسلیم نشدند. در مسیر زندگیاش، همیشه بر مشکلات میغلتید؛ اما هیچگاه تسلیم نمیشد. سیما ثمر همان بانویی است که با تمام وجودش تمام چالشها و سنتهای موجود در افغانستان را به چالش کشید و به دنیا یاد داد که در دل هر زن، ستارهای است که قادر است حتی آسمانها را تغییر دهد.
زندگی سیماسمر، یک داستان واقعی از نبرد با مشکلات، سختیها و بیعدالتیها است. در دل روزهایی که هیچ دستی، دست او را نمیفشرد و هیچ نوری در افق نبود، سیماسمر همچنان به راهش ادامه داد. او فهمیده بود که برای رسیدن به هدف، باید در برابر بادهای سرد زندگی مقاوم بود. در روزهایی که طوفانها به سراغش میآمدند، در شبهایی که تنها خود را با دستان لرزان در آغوش میکشید، او هرگز از مسیرش منحرف نشد. سیماسمر در دل این همه تاریکی، همچون نوری میدرخشید که نه فقط در راه خودش، بلکه در مسیر دیگران نیز روشنی میافکند.
او در لحظات سخت زندگیاش که هیچ کسی نمیتوانست به او امید بدهد، خود را پیدا کرد. سیماسمر آموخته بود که هیچچیز نمیتواند به او زور بگوید جز خودش. شکستها هرگز او را از پا درنیاورد؛ بلکه به او درسهای بیشتری آموخت. هر بار که در برابر طوفانها زمین میخورد، دوباره با دلی پر از امید و ارادهی قویتر از قبل، میایستاد. در مقابل تمام کسانی که او را کوچک میشمردند، او با سرسختی بیشتری از خود میگذشت و به جایی میرسید که دیگران حتی در رؤیاهای شان نمیتوانستند تصورش کنند.
سیماسمر در دل شبهایی که هیچکس به او ایمان نداشت، حتی وقتی جهان از کنار او میگذشت، همچنان به خود ایمان داشت. او یاد گرفت که حتی وقتی هیچکس نمیبیند، حتی وقتی تنها و در سکوت است، باید به رویاهایش متعهد بماند. به خود گفت: «من برای شکست نیامدهام، من برای جنگیدن آمدهام.» او هیچگاه اجازه نداد که صدای ناامیدی در دلش طنین انداز شود. در عوض، هر شکست به سکوت تبدیل میشد و هر سکوت به یک فریاد بلند برای پیروزی.
سیماسمر با تمام وجودش سنت و فرهنگ اجتماعی افغانستان را به چالش کشید و از تمام مشکلات برای خود پلی برای رسیدن به رویاهایش ساخت. او نه تنها وضعیت ناگوار زندگی در افغانستان را با چشم سر میدید، بلکه با پوست و گوشت و استخوان خود همه را حس کردهاست. او به خوبی درک میکند که درد یک زن در افغانستان واقعا چیست.
بنا براین، حالا نام سیماسمر، بهعنوان نمادی از پایداری، شجاعت و ایمان به خود، در دل هر زن و مردی که به راه خود باور دارند، زنده خواهد ماند. او به ما یاد داد که حتی وقتی دنیا به تو پشت میکند، وقتی کسی تو را باور ندارد، وقتی تمام درها بستهاند، هنوز هم میتوانی برای رسیدن به هدفهایت تلاش کنی و به آرزوهایت برسی. او به خوبی ثابت کرد که در درون هر زن، قدرتی نهفته است که هیچ طوفانی نمیتواند آن را خاموش کند. سیماسمر با هر قدمی که برداشت، بر تمام آنچه که دنیا دربارهی او گفته بود، غلبه کرد.
حالا بدون شک، نام سیماسمر در تاریخ افغانستان مانند ستارهی درخشان زینت و افتخار تمام زنان افغانستان شدهاست. سیماسمر فقط یک نام نیست؛ او راه و مسیر زندگی موفق یک زن در افغانستان و دانشگاه مبارزه با مشکلات برای زنان کشورم هست. وجود ایشان بیبلا و صحت و سلامتی همراه همیشگی شان باد.
نویسنده: بهار ابراهیمی