همیشه از ستارهها گفتهاند؛ از درخششی که حتی در تاریکترین شبها محو نمیشود؛ اما کمتر کسی از ستارههایی گفته که پشت ابرهای سیاه پنهان شدهاند، از آنهایی که میدرخشند، اما کسی آنها را نمیبیند. دختران این سرزمین، همان ستارههاییاند که سالهاست خاموششان کردهاند؛ اما هنوز هم نورشان در دل شبهای سیاه، راهی برای امید میگشاید.
هر سال، روزی را به نام ما مینویسند، در حالی که سالهاست روزهای واقعی از ما گرفته شدهاند. روزی برای دخترانی که کودکیشان را پشت دیوارهای بلند حبس کردند، برای آنهایی که آرزوهایشان را مثل بادبادکهای پارهشده در باد رها کردند، برای آنهایی که کتابهایشان را از میان خاکستر بیرون کشیدند و با چشمهایی پر از اشتیاق، از پس ممنوعیتها، به آیندهی نامعلوم چشم دوختند.
دختر بودن در افغانستان یعنی نبردی بیپایان، یعنی هر روز جنگیدن برای حق بدیهیات، برای صدایی که میخواهند خاموشش کنند، برای رویایی که هزاران دست در تلاشاند آن را در نطفه خفه کنند. دختر افغانستان بودن یعنی هرگز فراموش نکنی که در سرزمینی زندگی میکنی که اگر بخواهی برخیزی، هزاران دیوار پیش رویت میسازند، اما باز هم باید برخیزی.
ما را از مکتب بیرون کردند؛ اما آیا توانستند دانش را از ذهنهای ما پاک کنند؟ کتابها را از دستان ما گرفتند؛ اما آیا توانستند اشتیاق خواندن را از قلبهای ما بدزدند؟ آرزوهای ما را مسخره کردند؛ اما آیا توانستند امید را در وجود ما بمیرانند؟ نه! ما هنوز ایستادهایم، هنوز میخوانیم، هنوز مینویسیم، هنوز میجنگیم.
دختران این سرزمین، ستارههاییاند که هیچ شب سیاهی توان خاموش کردن شان را ندارد. در پشت هر دری که به روی ما بسته شد، نوری از امید روشن ماند. در هر سکوتی که به ما تحمیل شد، هزاران فریاد در درون مان شکل گرفت. در هر اشکی که بیصدا روی گونههای ما لغزید، آتشی از اراده در قلب ما شعله کشید.
اگر تاریخ را بنویسند، نام ما را چگونه خواهند نوشت؟ آیا خواهند گفت که دختران افغانستان تسلیم شدند؟ نه، هرگز! تاریخ ما را خواهد نوشت؛ اما نه به عنوان قربانی، بلکه به عنوان قهرمانانی که با دستهای خالی، با قلبهایی پر از زخم، اما با روحی تسلیمناپذیر، برای بودن شان جنگیدند.
روزی خواهد آمد که دیگر نیازی به این نوشتهها نباشد، روزی که دختران این خاک دیگر برای حق شان نگران نباشند، روزی که خندههای شان بیدغدغه و بیواهمه در کوچههای شهر شنیده شود. روزی که دیگر هیچ دختری، پشت دیوارها برای یک فرصت کوچک در زندگی حسرت نکشد.
اما تا آن روز، تا زمانی که شب ادامه دارد، ستارهها خاموش نخواهند شد. هنوز نورشان هست، هنوز امیدشان زنده است و ما هنوز میدرخشیم، حتی اگر دنیا سعی کند ما را نبیند.
پس ستاره های قشنگ وطنم روز تان مبارک!
نویسنده: ستاره ابراهیمی