در خلقت خود مثبت‌اندیش باشیم

Image

هر روز ما باید پُرمعنی‌تر از دیروزِ ما باشد. شاید اتفاق‌هایی که در زندگی ما رخ می‌دهند دور از تصور ما باشند؛ اما تا می‌توانیم باید آگاهانه فکر کنیم که چگونه زندگی‌ خود را با خواسته‌ها و اهداف خود هماهنگ کنیم و از هر لحظه برای رسیدن به خواسته‌ها یا حل مشکلات‌ خود بیشترین بهره را ببریم.

صبحم را با صدای دلنشین مادرم که سه‌بار صدایم زد، آغاز کردم. این عادی است که هنگام صبح، اگر مادر ما بیدارمان کند، با هزاران ناز، عشق و محبت صدا می‌زند. این طبیعی است که چند لحظه‌ای به صدایش گوش دهیم و سپس با چند بار صدا زدنش بلند شویم و به‌سوی پروردگار خود برای عبادت برویم؛ چرا که اوست که در هر لحظه، نظاره‌گر و منتظر حضور پرشور ما برای عبادت، درد دل و راز و نیاز ماست.

خداوند بیشتر از هر کسی دیگر از کوچک‌ترین قدم‌ ما برای کسب علم، خودشناسی و خودسازی خوشحال می‌شود. من پیش از هر کاری، ابتدا به این فکر می‌کنم که انجام دادنش چه چیزی به من خواهد آموخت.

آری، آموختن تنها شامل علم و دانش نیست؛ گاهی ما با یک حرف، عمل یا نگاه، دنیایی از درس را از زندگی می‌گیریم؛ از زندگی‌ای که سرشار از تجربه است. بیشتر از آن‌که در محیط‌های آموزشی روش بهتر زندگی‌کردن را بیاموزیم، از رفتارها، نگاه‌ها و حرف‌هایی که هر روز شاهدشان هستیم، پاسخ پرسش‌هایی را درباره‌ی چرایی بودن‌ ما در این دنیای پُرجمعیت درمی‌یابیم.

شاید شما هم بارها از خود پرسیده باشید:

چرا من، رعنا؟ چرا فاطمه؟ دلیل خلقتم در این دنیای پُرجمعیت چیست؟

اگر من نبودم، آیا این هستی چیزی را کم داشت؟

آیا بودنم فقط تکرار آدم‌هاست یا بخشی از تکامل نسل انسان؟

خدا را شکر، من توانسته‌ام تا حدی به این پرسش‌ها پاسخ بدهم و خودم را بهتر بشناسم. شناخت انسان از خود، بی‌تردید یکی از سخت‌ترین مراحل است. گاهی به پرسش‌هایی می‌رسیم که برای یافتن پاسخ‌شان باید آهسته گام برداریم، تا مسیر را اشتباه نرویم. اگر این مسیر را آگاهانه برویم، به درست‌ترین و پُرمعناترین پاسخ خواهیم رسید؛ چرا که شناخت دقیق خود، همان راه شناخت خالق هستی است.

اما اگر کوچک‌ترین شک به این مسیر راه یابد، خود را نادرست خواهیم شناخت و ذهن‌ از پرسش‌هایی چون:

«چرا باید باشم؟ چرا دخترم؟ چرا در این کشور به دنیا آمده‌ام؟ چرا خانواده‌ام این‌گونه‌اند؟ چرا باید درس بخوانم؟ چرا فرزند اولم؟» پر می‌شود.

این سؤال‌ها با کوچک‌ترین لغزش در مسیر شناخت خود پدید می‌آیند؛ اما زمانی‌که به خودت بگویی: «من خلق شده‌ام چون خداوند، مکانی، زمانی و جایگاهی را شایسته‌ی من دانسته»، آن‌گاه آرام آرام به باور می‌رسی که برای رسیدن به آن جایگاه باید تلاش کنی. ما زمانی به این باور و خواسته‌ها می‌رسیم که معنای واقعی خلقت خود را دریافته باشیم.

پس بیایید هر روز در پی کسب علم، خودسازی و تربیت خویش باشیم. به‌جای زانو زدن بر زمین یا تکیه‌دادن بر بالش ناامیدی، برخیزیم و با اتکا بر خود، ایستادن را بیاموزیم. بالشت‌ خود باید برای رفع خستگی باشد، نه بهانه‌ای برای سکون و توقف.

این است نگاه مثبت به زندگی و خلقت خود، از دیدگاه من!

بیایید کوچه‌هایی را که چشم‌به‌راه گام‌های استوار ما هستند، خلوت نگذاریم. خانه‌هایی را که با خنده‌های ما گرم می‌شوند، با سکوت و سردی تنها نگذاریم. دل‌هایی را که با دوست‌داشتن ما زنده‌اند (مانند پدر و مادر)، ناامید نکنیم و شرمنده‌ی آرزوهای خود نشویم. بلکه هر لحظه را با خاطراتی قشنگ و ماندگار پر کنیم و هر روز خود را از دیروز پُربارتر و قوی‌تر بسازیم، تا روزهای ما بیهوده تکرار نشوند.

زندگی کنیم به معنای واقعی انسان‌بودن. تلاش کنیم تا نتیجه‌ی آنچه را خداوند براساس کوشش ‌ما برای ما مقدر کرده، به‌دست آوریم.

ما دخترانی هستیم که حتی در سخت‌ترین شرایط، به دختر بودن‌ خود افتخار می‌کنیم و این خود، علاقه و انگیزه‌ای است که هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. چون ما کنار هم، با هم، بر مشکلات و کمبودهای‌ خود غلبه خواهیم کرد، زمان را در مشت خواهیم گرفت و قندی خواهیم شد بر چای گرم زندگی یکدیگر؛ تا دیگر از تلخی روزگار ننویسیم.

نویسنده: رعنا نبوی

Share via
Copy link