• خانه
  • جوانان
  • مکتب یا زندان؟ روایتی از مکتب‌های پسرانه در افغانستان

مکتب یا زندان؟ روایتی از مکتب‌های پسرانه در افغانستان

Image

ساعت ۶:۰۰ شام به وقت کابل، من و خواهرم پس از پایان فعالیت‌های روزانه‌ی خود پای تلویزیون نشسته بودیم و به اخبار گوش می‌دادیم، به امید آن‌که شاید خبر خوبی از وضعیت کنونی افغانستان بشنویم؛ اما، مثل همیشه، اخبار ناخوشایند از شرایط فعلی کشور پخش می‌شد.

اولین سرخط خبری که شنیدم و برایم آزاردهنده بود، پوشش اجباری پیراهن‌تنبان و دستار برای پسران در سال جدید تعلیمی بود. طالبان از همه‌ی شاگردان و استادان خواسته بودند که با این پوشش جدید وارد مکاتب شوند. همان شب، شاهد صحنه‌هایی از لت‌وکوب شاگردان توسط افراد این گروه بودم؛ آن‌ها تمام شاگردانی را که قوانین طالبان را رعایت نکرده بودند، با چوب شکنجه می‌کردند. دیدن این صحنه برای هر شهروند افغانستان دردناک است. این رفتارها، روح و روان شاگردان را می‌آزارد و ذهن آن‌ها را با خشونت و ظلم پر می‌کند.

وضعیتی که جوانان امروز افغانستان زیر سلطه‌ی طالبان تحمل می‌کنند، طاقت‌فرساست؛ زخمی که هر روز با قوانین تازه، عمیق‌تر می‌شود. طالبان می‌خواهند جوانان این سرزمین همانند خودشان کوتاه‌فکر و ظالم بار بیایند. به همین دلیل، از همین حالا اقدام کرده‌اند تا چهره‌ی مکاتب را به رنگ و شکل خود تغییر دهند.

طالبان با آمدن‌شان نظام آموزشی افغانستان را مختل کردند و تأکید اصلی‌شان را بر پوشش ظاهری مردم گذاشتند. آن‌ها با سیاست‌های عقب‌گرایانه‌ی خود، همه‌ی دختران را از حقوق‌شان محروم کردند؛ از رفتن به مکتب گرفته تا تحمیل پوشش اجباری، که چادری یکی از سخت‌گیرانه‌ترین آن‌هاست و حالا نوبت به پسران رسیده است تا آن‌ها هم مجبور به اطاعت از این مقررات شوند. در غیر این صورت، باید هر روز شکنجه‌هایی مانند سیلی و لت‌وکوب با چوب و انواع تحقیرهای کلامی و احساسی را تحمل کنند.

مکاتب پسرانه در افغانستان امروز شکلی نظامی به خود گرفته‌اند. در این مکاتب، تحت حاکمیت طالبان، درس و پیشرفت جایی ندارد؛ آنچه تدریس می‌شود، جنگ و خشونت است. با این شرایط، بسیاری از جوانان ترجیح می‌دهند راه مهاجرت را برگزینند تا تحصیل در چنین نظامی را ادامه دهند. این یک واقعیت تلخ و غیرقابل‌پذیرش است. این خواست طالبان است که جوانان از تحصیل روی‌گردان شوند و مسیر نادانی و عقب‌گرایی را پیش بگیرند.

این عملکرد طالبان باعث می‌شود دانشجویان و دانش‌آموزان از پیشرفت جهانی بازبمانند و به عقب بازگردند. پرسش این‌جاست: آینده‌ی افغانستان با چنین نظامی چه شکلی خواهد داشت؟

روزی روزگاری، در گوشه‌گوشه‌ی این سرزمین، صنف‌ها با خنده‌ی کودکان و ترانه‌های علم و دانش پر می‌شد و رنگ و بوی پیشرفت و خوشبختی داشت؛ اما اکنون، سایه‌ی سیاه و سنگین جای آن را گرفته و صنف‌های درسی به مکان‌هایی سرد و طاقت‌فرسا تبدیل شده‌اند. دیگر تخته‌های سیاه و تباشیرهای رنگارنگ از درس و ترانه نمی‌گویند؛ بلکه از خشم و خشونت لب می‌گشایند.

اکنون، تمام تخته‌های سیاه پر از کلمات و جملاتی است که به کودکان و نوجوانان این سرزمین تحمیل می‌شود. شوق رفتن به مکتب، خواندن درس و پیشرفت، در دل کودکان رنگ باخته و جای آن را ریشه‌های خشونت و نفرت گرفته است. کودکان با ترس به مکتب می‌روند و با دلهره بازمی‌گردند؛ نه به دلیل نمره‌ی امتحان، بلکه از ترس این‌که پوشش‌شان مطابق دستور طالبان نباشد و دوباره با سیلی و خشونت روبه‌رو شوند.

امروز، یونیفورم شاگردان پسر اجباری شده است؛ نه به‌عنوان یک فرهنگ یا احترام به سنت‌های این سرزمین، بلکه به‌عنوان قانونی که طالبان وضع کرده‌اند و مردم حق اعتراض به آن را ندارند. در این شرایط، خانواده‌هایی که حتی برای تهیه‌ی مواد اولیه‌ی زندگی‌شان با دشواری روبه‌رو هستند، چگونه می‌توانند لباس‌های سفید و دستار برای فرزندان‌شان تهیه کنند؟ این، هم مایه‌ی نگرانی شاگردان است و هم داغی بر دل پدران و مادران این سرزمین.

مکتبی که در آن آزادی بیان و حق انتخاب وجود نداشته باشد و شاگردان در برابر قوانینی ناعادلانه مجبور به اطاعت باشند، از زندان طالبان هم بدتر است. با این همه ظلم، افغانستان هر روز یک قدم دیگر به عقب رانده می‌شود. مگر می‌توان کشوری ساخت که جوانان آن نیاموخته باشند آزادانه بیندیشند و آزادانه انتخاب کنند؟

نویسنده: نرگس نوری

Share via
Copy link