پروژههای چشم سوم, قسمت 48
پروژههای چشم سوم در مرکز چشم سوم که بودیم و تنها کسی را که کمکش را قبول کردیم، انجنیر صاحب صفرعلی...
Read Moreپروژههای چشم سوم در مرکز چشم سوم که بودیم و تنها کسی را که کمکش را قبول کردیم، انجنیر صاحب صفرعلی...
Read Moreرضا دقتی: از پشت خنجر زدی! رویش: با وجودی که پول افغانی رایج و بااعتبار بود، گفتید که کرایه را با...
Read Moreکبوتری که رژه میرفت! رویش: شما گفتید که این عکس از رژهی دختران مکتب است، یک عکس دیگر هم هست که...
Read Moreنقاشی که عکاس شد رویش: خسته نباشید، استاد. قصهی ما و شما به زمان حال نزدیکتر شده و به افغانستان...
Read Moreمسافر، تو دیگر معاش نداری! رویش: یکی از پروژههای تان که ناتمام ماند یا حداقل من از آن خبر ندارم،...
Read More