شاید بسیاری در دنیا وقتی میخواهند دربارهی مسی بنویسند، دنبال واژهها باشند که از کجا شروع و کدامها را اول ردیف کنند تا درست همانی باشد که باید باشد؛ اما در بسیار موارد، او فراتر از تعریفها و تمجیدها است. کسی که در اصل کشف مادربزرگش است، او که مدام میگفت: پسرم تو روزی بهترین بازیکن دنیا میشوی!
بر کسی پوشیده نیست که انگیزهی بهترین بودن و بزرگ شدن را مادربزرگ مسی در وجود او کاشت؛ کسی که نتوانست شاهد تحقق رؤیاها و آرزوهایش باشد.
«سزار منوتی»، مربی سابق تیم ملی ارجنتین و کسی که مثل مسی در «روساریو» متولد شده، معتقد است که مسی یک الماس است که نباید دست آدمها یا مربیان ضعیف میافتاد و از این بابت که مسی با بهترینها کار کرده، از بخت خوب او است.
مسی در بارسلونا ابتدا در لاماسیا با مربیان سازندهی آنجا کار کرد و سپس زیر نظر فرانک رایکارد و جوزپه گواردیولا پخته و به یک ستارهی بیبدیل بدل شد. این مربیان پتانسیل و توانایی مسی را کشف کرده و او را به سطحی رساندند که در هیچ جای دنیا نمیتوانست به آن برسد!
در آن روزها رایکارد از مربیان تیمهای پایهای بارسلونا میپرسد بازیکنی دارید که به درد بخورد؟ مربی میگوید: تمام تیم یکطرف و مسی طرفی دیگر. رایکارد میرود و تمرین مسی را از نزدیک می بیند و او را به تمرینات تیم اول باشگاه فرا میخواند.
پس از این خبر، در خانوادهی مسی غوغایی برپا است. همه خوشحال اند که بالاخره بخت و اقبال به مسی رو کرده است.
اسپانیاییها با دیدن توانمندی مسی در فوتبال، میخواهند او برای تیمهای ملی آن کشور بازی کند و ملیت اسپانیایی را بپذیرد. کادر فنی تیم ملی ارجنتین هم در ابتدا از مسی خوش شان نمیآید؛ اما وقتی فیلم بازیهایش را میبینند، او را به تیم شانزدهسالههای این کشور دعوت میکنند که دومین موفقیت بزرگ مسی در آن روزهای سخت بود!
در تیم نخست بارسا همه به مسی کمک میکنند تا رشد کند؛ اما واضح است که اگر در آن زمان رونالدینهو در بارسلونا نبود، مسی، هیچ وقت مسی نمیشد. بسیاری معتقدند که رونالدینهو در بارسلونا برای مسی نقش پدر و استاد را داشت. مرد خوشخنده، جادوگر بیهمتا و فوتبالیستی که انگار با توپ در زمین میرقصید.
رونالدینهو هر روز به مسی تکنیکهایی تازه آموزش میداد و فردا تماشا میکرد که او آنها را درست اجرا میکند یا خیر؟ فرانک رایکارد، مواظب مسی بود و از او به خوبی مراقبت کرد، باحوصله و آرام، کم کم او را به ترکیب اضافه کرد و بهترین تصمیمها را در این مورد گرفت.
مسی همیشه گفته است: گاهی از خودم میپرسیدم چرا رایکارد به من بیشتر بازی نمیدهد؟ گاهی به خاطر این مساله، عصبی و ناراحت میشدم؛ اما حالا که میبینم، میفهمم که تصمیم رایکارد در آن زمان درست و منطقی بوده است. او به خوبی از من مراقبت کرد و نگذاشت از فوتبال و زندگی دلسرد، دلزده و مصدوم شوم.
سزار منوتی معتقد است که رونالدینهو مرد فوقالعادهی بود؛ چون هر کسی دیگری اگر به جای او بود، میگفت رشد مسی، جایگاه مرا به خطر میاندازد؛ اما او اینگونه نبود و به همین خاطر خیلی به لئو کمک کرد. مسی گفته است: رونالدینهو بسیار خوب بود. این را پس از نخستین گلم که با پاس او به ثمر رساندم، فهمیدم؛ چون او مثل من خوشحال بود، بالا و پایین میپرید!
رونالدینهو که خودش به جادوگر و شاعر فوتبال مشهور بود، شاگردی را پرورش داد که جادو و هنرش فراتر از او رفت و افتخارهای به مراتب بیشتر و بزرگتری به دست آورد. برخی میگویند،رونالدینهو فوتبالیست ساحلی است و مسی فوتبالیست خیابانی. آنها طوری بازی میکنند که انگار با دوستان خود در ساحل و یا در خیابان مشغول بازی تفریحی هستند.
مسی آن سال در یک بازی برابر یوونتوس آنقدر درخشید که «فابیو کاپلو»، مربی یووه در پایان گفت: تا حالا بازیکنی با این کیفیت در عمرم ندیدهام. او به رایکارد گفته بود این پسر را به یووه قرض میدهد که پاسخ رایکارد نه بود!
پس از مدتی، رایکارد از بارسلونا رفت و پپ گواردیولا آمد. رونالدینهو که حُکم استاد مسی را داشت، هم از این باشگاه جدا، و در نتیجه، فضا برای مسی باز تر شد. گواردیولا تیمش را با محور مسی شکل داد. لاپورتا رییس آن زمان باشگاه بارسلونا به خانهی خورخه مسی رفت و گفت: «جناب مسی، پسر شما از این پس، رهبر تیم ما است.»
سزار منوتی سوال جالبی داشت. او میپرسید چه اتفاقی میافتاد اگر مسی با مورینیو کار میکرد و کریس رونالدو با گواردیولا؟ راستی چه میشد؟ در آنصورت تصور نمیکنم، چنین داستانهایی شکل میگرفتند.
بازیکنان بارسلونا میگویند لئو عاشق فوتبال است. او دوست دارد با کسانی بازی کند که عاشق فوتبال باشند. میگویند زلاتان ابراهیموویچ نیز بازیکن بزرگی است. یکسال هم در بارسلونا بود؛ اما او روش بازی منظمی نداشت. برای همین نتوانست که با مسی و دیگران هماهنگ شود.
کسانی که مسی را میشناسند میگویند او از همان اول خاص بود، هم در زمین و هم در بیرون از آن. سؤال این است که مسی باید با بهترین بازیکنان دنیا بازی کند یا بازیکنانی که درک خوبی از بازی او دارند؟
«الخاندرو سابیا»، مربی سابق تیم ملی ارجنتین معتقد است که مسی باید با کسانی بازی کند که درک خوبی از او دارند. همین مسأله مشکلی است که او در تیم ملی ارجنتین داشت. آنجا بازیکنان نامی و اسم و رسم دار زیاد بودند؛ اما آن درک و فهمی را که بازیکنان بارسا از نوع بازی مسی و حرکتهای او داشتند، ارجنتینیها نداشتند.
سزار منوتی معتقد است که لئو شبیه یک ویولونیست است. اگر شما به صورت انفرادی از او بخواهید بنوازد بهترین نوتها را خواهد نواخت؛ اما اگر در یک گروه ارکستر که درک درستی از او ندارند، قرارش دهید، شاید بتواند چند نوت محدود را بنوازد. او باید صاحب توپ باشد، پاسها همه باید به او ختم شوند و اگر غیر از این باشد، او به یک بازیکن معمولی بدل میشود.
منوتی اضافه میکند: روزی پس از فرجام بازی تیم ملی ارجنتین، مارادونا را از رختکن تیم به بیرون فرستادم و از بازیکنان دیگر پرسیدم، مارادونا چند پاس از شما دریافت کرد؟ گفتند، همهی پاسها را و فضا برای مسی نیز باید اینگونه باشد، او باید فرجام همهی توپها و پاسها باشد تا تیم برنده شود.
میگویند در بارسلونا همه چیز از «ژاوی» شروع شد و او بود که بازیگردانی کرد، درک درستی از بازی همه داشت و این بهترین زمینهی ممکن برای رشد بازیکنی مثل مسی بود.
کرایف، که به دلیل خدمتهای بزرگش به باشگاه بارسلونا در کاتالونیا دارای لقب «السالوادور» یا نجاتبخش بود میگفت: فوتبال ورزشی است که ناتواناییها را به توانایی بدل میکند. اگر اینطور نیست، چطور بازیکنان قدکوتاه بارسلونا میتوانند تیمهای قدرتمند و قدبلند را شکست دهند؟
در بازیها، زمانیکه شما فکر میکنید مسی دو یا سه ضربه به توپ زده است، اما واقعیت آن است که او تنها یک ضربه زده است. او به راحتی تصمیم میگیرد که حین حرکت به توپ ضربه بزند یا نزند. اگر بخواهد از کسی عبور کند با یک ضربهی انحرافی از او عبور میکند.
حین دویدن و زمانی که مدافع حریف یک قدم بر میدارد، او دو قدم برداشته است، برای همین «لئو»، فرصت بیشتری برای تغییر مسیر و حرکتهای مارپیچ دارد. او هر وقت توپ را میگیرد، مطمین است که سراسیمه یا بیبرنامه نیست. این راز او است. اینها چیزهایی هستند که او را نسبت به دیگران متمایز میکند.
«خوزه مانویل پینتو»، دروازبان سابق بارسلونا میگفت مردم و رسانهها خیلی چیزها را دربارهی مسی نمیدانند. چیزهایی که ما در تمرین دیدهایم، کسی از او ندیده است. اگر عصبانی شود، نمیشود توپ را از او گرفت. غیر ممکن است. او یک هیولا است.
دید او نسبت به دیگران فرق دارد. انگار یک دید «پانارومایی» دارد که همه چیز را میبیند. بازیکنان خودی، حریف و همه جا را زیر نظر دارد و در ذهنش آنها را پردازش میکند. او از هر کسی، چیزی گرفته است، کنترل توپ و میدان را از «زیدان» و سرعت را از «رونالدو».
دربارهی این که مسی بهترین بازیکن تاریخ است یا نیست، اختلاف وجود داشت؛ این که او بهتر است یا مارادونا.
منوتی میگفت، مارادونا بهتر است؛ طوری که خودش گفته بود من همهی زمین را میدیدم و مسی تنها دروازهی حریف را. این حرف مفهوم زیادی دارد. معنای قدرت رهبری، سرعت، راهاندازی تیم، عبور از لحظههای بحرانی و … مردم ارجنتین به اندازهی مارادونا او را دوست نداشتند!
مسی بیشتر در اسپانیا و دو سال در فرانسه زندگی کرده است و شاید مردم دوست داشتند او هر روز صبح از روزاریو به بارسلونا بیاید، تمرین کند و دوباره به آنجا برگردد که این کار غیر ممکن است. دوستان مسی میگویند، در قدیم میگفتند مسی چون جام جهانی نبرده است، بهترین بازیکن تاریخ نیست؛ در حالی که او همان زمان هم بهترین بازیکن تاریخ بود و حالا که جام جهانی نیز برده است، دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمانده است که او بهترین بازیکن تاریخ است.
حالا حتا مردم ارجنتین نیز او را دیوانهوار دوست دارند؛ حتا بیشتر و بالاتر از مارادونا و هر کسی دیگر در تاریخ این سرزمین. مسی حالا دیگر بیهمتا و یگانه پادشاه بیبدیل و بیجایگزین فوتبال است.
نویسنده: نعمت الله رحیمی