سؤال این است که آیا واقعا فاصلهی رئال مادرید و منچستر سیتی به اندازهی چهار گل در زمین فوتبال است؟
قبول که هیچ تیمی نمیتواند همیشه در اوج باشد و تمام جایزهها را «دِرَو» کند؛ اما رئال به عنوان پادشاه لیگ قهرمانان فوتبال اروپا که قهرمان دورهی گذشته نیز هست، نباید فاصلهاش با تیمی که حتا یکبار هم در این لیگ قهرمان نشده، تا این اندازه باشد؛ اما هست!
حالا بهتر است به دور از «کری»خوانیهای رایج در فوتبال به این فکر کنیم که چه شد تا تیمهای اسپانیایی به این روز افتادند!
در فرجام بازی شب گذشته، در خلسهی بین خواب و بیداری نوشتم که باید ریشههای باخت سنگین رئال مادرید را در جاهایی فراتر از باشگاه رئال مادرید جستوجو کنیم. پیش از این بازی با ابتکار جناب «مهرجو امینی»، در کلبهاوس یک گفتوگوی مفصل، طولانی و بسیار خوب با دوستان داشتیم که آدمهای خوب و نازنینی مثل «خادم حسین کریمی، مهدی مهرآیین و…» در آن حضور داشتند.
حتا پیش از بازی نیز مشخص بود که سطح و کلاس بازی دو تیم نسبت به یکدیگر تفاوت آشکار دارد؛ اما رئالیها با تکیه بر تاریخ درخشان این باشگاه و نتیجهگیری غیر قابل باور این تیم در فصل گذشتهی لیگ قهرمانان اروپا، در بازی دیشب نیز چشم به جادوی وینی جونیور و تمامکنندگی حاج کریم داشتند که پس از نود دقیقه مشخص شد انتظار به جایی نبود؛ چون سیتی نشان داد که امسال از نظر بلوغ تاکتیکی، برخورداری از ستارههای بزرگ، داشتن انگیزه، شرایط بدنی بهتر، داشتن تمرکز و روحیهی تیمی بالاتر، داشتن خواست، امکانات و شرایط میزبانی به مراتب نسبت به مادرید در موقعیت بهتری بود.
دیشب همین که بازی شروع شد، تمرکز و اداپته شدن بازیکنان با شرایط و خواستهای دقیق و منظم تاکتیکی گواردیولا در زمین قابل تشخیص بود و سیتی با تمرکز و تسلط زیاد بر جریان بازی که مختص تیمهای گواردیولا است، به حریف شان ضربه زدند.
توپ و میدان آنقدر در کنترل بازیکنان سیتی بود که تا دقیقهی بیستوسوم نیمهی اول، دروازبان سیتی دائم از فریم کمرهی تصویربردار تلویزیونی خارج بود!
سیتی با روشی بازی کرد که گواردیولا دوستش دارد، گرفتن توپ و میدان از حریف، ایجاد مثلثهای متعدد، پرس از بالا، دیکته کردن تاکتیک و برنامههای تیمی بر حریف، ایجاد فشار روانی، سراسیمگی، کشتن اعتماد به نفس در بازیکنان مقابل، فرسوده کردن ذهن و مغز حریف برای گل زدن و استفاده از فرصتهای به دست آمده، اینها چیزهایی بودند که بازیکنان سیتی انجام دادند.
احتمال این که ستارهی زمین به غیر از هالند و مثلا دیبروینه باشد، وجود داشت و این چیزی است که گواردیولا بارها نشان داده است. این که تمرکز حریف را به نقطهی دیگر درگیر کند؛ اما برنامهی اصلی چیز دیگری باشد.
در بحثی که ما در کلبهاوس داشتیم، این مسأله مطرح شد که بخت سیتی برای پیروزی و حتا قهرمانی در «یو سی الِ» امسال بسیار بالا است و این که ارلینگ هالند، نقش طعمه و دام را بازی کند نیز وجود دارد.
ستارهی اول بازی دیشب «برناردو سیلوا» بود؛ چون تمام تمرکز و توجه رئالیها به هالند بود. استفاده از سیلوا به عنوان بازیکن با تکنیک، خلاق و دارای قدرت مانور بالا، همان برنامهی است که گواردیولا حتا در بارسلونا نیز آن را پیاده میکرد. او همیشه در تیمهایش یک بازیکن چپپای تکنیکی و خلاق داشته است که در پست بال راست تهاجمی آنها را بازی داده است!
حالا بیایید که دلیل اصلی این باخت را جستوجو کنیم. باور کنید حتا سال گذشته که رئال قهرمان اروپا شد، به اندازهی کافی پتانسیل بالا و انسجام درونی برای اقتدار و ادامهی افتخار در قارهی سبز را نداشت؛ اما تلاش بیش از اندازهی بازیکنان و همسویی شرایط فوتبال موجب شد که این تیم تمام بزرگان اروپا شامل «سیتی، پیاسجی، لیورپول و چلسی» را قلع و قمع کند.
رئال و بارسلونا به عنوان دو تیم مدعی و درجه اول اسپانیا که روزگاری عادت کرده بودیم تا آنها را در بالاترین سطح ببینیم، دیگر برش و توانایی لازم را برای قدرتنمایی در سطح اول فوتبال باشگاهی اروپا را ندارند. چندی پیش ویدیویی را به زبان انگلیسی تماشا کردم که برایم جالب بود. ویدیویی که دلیل ضعف و ناکامی فوتبال اسپانیا را بررسی کرده و گفته بود، بیش از دو دهه است که فوتبال اسپانیا بر فوتبال اروپا مسلط بوده است.
آنها بین سالهای 2008 تا 2012، باشگاهها و تیم ملی این کشور، تقریبا تمام جوایز مهم مثل لیگ قهرمانان، جام ملتهای اروپا و جام جهانی فوتبال را فتح کردند.
این اتفاقات در دورانی رقم خورد که لالیگا بهترین بازیکنان دنیا را جذب میکرد و ستارههای بزرگی مثل «مسی، کریس رونالدو، نیمار، آگوئیرو، ژاوی، انیستا، ابراهیموویچ و…» در این لیگ بازی میکردند و الکلاسیکو واقعا بهترین بازی باشگاهی دنیا بود؛ اما حالا همه چیز تغییر کرده است و اوضاع فوتبال اسپانیا در تمام جامها مثل جام جهانی، لیگ قهرمانان و… اصلا رو به راه نیست. مثلا امسال تنها رئال مادرید توانست از مرحلهی گروهی لیگ قهرمانان صعود کند و دیگران همه از همان مرحله حذف شدند.
در گذشته و از سال 2008 تا 2018، به مدت ده سال، هفت بار تیمهای اسپانیایی به فینال لیگ قهرمانان رسیدند که از سال 2013 تا 2018 پنج بار متوالی آنان این کار بزرگ را انجام دادند و جالب است که دو بار در این مدت، هر دو تیم فینالیست لیگ قهرمانان اسپانیایی بودند.
یک زمان همه مان عادت کرده بودیم که تیمهای اسپانیایی را در جمع چهار تیم پایانی و فینال رقابتها ببینیم؛ ولی حالا اینگونه نیست. نخستین مسأله شاید مسائل اقتصادی بعد از پاندمی کرونا باشد که نظم و نظام مالی باشگاههای بزرگ مثل رئال و بارسا را بهم زد. باشگاههای که به چرخهی اقتصاد داخلی و برنامهریزیهای خود شان وابسته هستند؛ نه به دالرهای نفتی و روغن بوی عربی!
در دوران کرونا رئال و بارسا ضرر کردند؛ اما باشگاههای مثل پاریسن ژرمن و سیتی به سادگی از آن عبور کردند. ضمن آن که رئال و بارسا در همین دوران و طبق برنامهریزیهای که پیش از کرونا انجام داده بودند، کار ساختوساز و نوسازی ورزشگاههای شان را دنبال کردند تا برنابئو و نیوکمپ، شکوه و عظمت متفاوت از گذشته داشته باشند.
تفاوت رئال مادرید و منچستر سیتی نباید 4 گل باشد؛ اما هست، مسألهی که به عوامل زیادی مرتبط است. ضعف لالیگا، فدرسیون فوتبال و باشگاههای بزرگ اسپانیا که نتوانستهاند برای این روزها برنامهریزی کنند. حالا دیگر لالیگا لیگ اول دنیا نیست و شرایط به کلی تغییر کرده است.
به نظر میرسد خود لالیگا تیشه را برداشته و به پای خودش میزند، سیاستهای اقتصادی، تعیین سقف بودجه، فیرپلی مالی، مسایل اقتصادی، بالا بودن سقف مالیات و جانبدارانه عمل کردن سازمان لالیگا، تمام ستارگان بزرگ فوتبال را از این لیگ فراری داده است که آخرین مورد آن رفتن لیونل مسی به لوشامپیونه بود!
حتما میدانید که پیش از آن رونالدو، نیمار و… لالیگا را ترک کرده بودند. بازیکنانی که هر روز درگیر مسائل مالیات، جنجالهای محکمه و… بودند.
در گذشته و در مدت 9 سالی که رقابت مسی و رونالدو در لالیگا جریان داشت، مسابقات آن زمان واقعا با رقابتهای امسال در لالیگا و این روزها قابل مقایسه نیست. روزهای که لیگ اسپانیا توجه تمام دنیا را به خودش جلب میکرد.
لیگی که آنقدر سختگیری کرد تا همه رفتند، لیگی که خودش را برای این روزها آماده نکرده بود و نمیدانست که رفتن ستارهها چه ضربهی بزرگی نه تنها به یک باشگاه که به کل ساختار و تشکیلات یک لیگ میزند. یادم است زمانی که رونالدو میخواست رئال را ترک کند، یکی از مسؤولان فوتبال اسپانیا گفت، برای ما فقط بودن مسی در اینجا مهم؛ نه کسی دیگر!
سیاست اشتباهی که در نهایت لالیگا را به لبهی پرتگاه رسانده است. مسؤولان لالیگا پس از رفتن رونالدو و مسی، نتوانستند مثل گذشته توجه حامیان مالی را حفظ کنند و حالا بر اساس آمارهای رسمی، مردم دنیا لیگهای دیگر دنیا را بیشتر از لالیگا تماشا میکنند.
تماشای ارلینگ هالند و کیلیان امباپهی جوان که هر دو در لالیگا نیستند، شاید برای هواداران فوتبال جذابتر از دیدن کریم بنزما و روبرت لواندوفسکیای زهوار در رفته و پیر باشد؛ به همین خاطر متوسط حضور تماشاگران در ورزشگاههای لیگ ایتالیا و برای هر بازی 29701 نفر و برای لالیگا 28978 نفر بوده است.
خاور تباس، رییس لالیگا که آشکارا هوادار رئال مادرید و تنها این باشگاه برایش مهم است، هیچ برنامهی برای بهبود اوضاع ندارد. سیاستهای او نه تنها کمر بارسلونا را شکسته است که رئال را هم بیچاره خواهد کرد. تیمهای دیگر نیز وضعیت بهتر از بارسلونا ندارند. والنسیا و سویا که جزو تیمهای برتر اسپانیا بودند، حالا در کمر کَش جدول لالیگا گیر کرده و والنسیا حتا در قطر سقوط به دستهی پایینتر است.
ضعف دیگر لالیگا به جز از خباثتهای تباس و همکارانش، دو قطبی بودن این لیگ است که لیگ را از وضعیت رقابتی خارج میکند. همانطور که بوندس لیگا و لوشامپیونهی فرانسه با تک قطبی بودن، هیچ وقت یک لیگ پویا و مطرح در دنیا نبوده است.
نقطه ضعف دیگر این است که در اسپانیا معمولا همه چیز در اختیار و کنترل رئال و بارسا است و بقیه باید به این دو باشگاه بزرگ و تا اندازهی به اتلتیکومادرید سرویس بدهند. حق پخش تلویزیونی، حامیان مالی، درآمدها، ستارهها و هر چه امتیاز است، اول بارسا و رئال آن را میگیرند، بعد اگر چیزی در ته دیگ ماند، دیگران هم میتوانند بخورند!
در فصل گذشته، بارسلونا 170 و رئال 171 میلیون دالر از حق پخش تلویزیونی در آمد داشتند؛ در حالی که بقیه تیمها به استثنای اتلتیکو مادرید، کمتر از 60 میلیون دریافت کردند و باشگاههای مثل سویا و بتیس 300 درصد کمتر از رئال و بارسا درآمد داشتند.
تفاوت در آمد فقط حق پخش تلویزیونی در لالیگا بین تیم اول و آخر 121 میلیون دالر و در لیگ برتر انگلستان 56.5 میلیون دالر است. در واقع خاور تباس رئالی در لالیگا به جای آن که تیمهای ضعیف را تقویت کند، تیشه برداشته و به پای تیمهای قوی میزند تا آنها ضعیف و مثلا بارسلونا همسطح «الچه و ختافه» شوند.
داستان محکمه و محکمهبازی بارسلونا را حتما خبر دارید که خاویر تباس نقش اول را در آن دارد و آتشبیار معرکه است، پروندهی که بارسلونا در آن چه بازنده شود یا رأی را ببرد، در هر دو صورت لالیگا باخته و اعتبارش را از دست داده است!
قوانین اقتصادی و سختگیرانهی تباس، مالیات و… موجب شده است که همهی ستارگان فوتبال از لالیگا دوری کنند و کار به جایی برسد که رئال مادرید، 1-5 به سیتی ببازد.
همین حالا حرف از بازگشت مسی به بارسلونا است؛ اما تباس میگوید اول باشگاه را از بازیکن خالی کنید، بعد مسی را بیاورید.
به نظر من در حال حاضر و با شرایط موجود، رسیدن رئال مادرید به نیمهنهایی لیگ قهرمانان خودش کار بزرگی است. این به آن دلیل میگویم که رئال مادرید در خط میانی، دفاع و خط حمله، بازیکنان پر عطش، جوان و تشنهی بزرگی و قهرمانی ندارد، اکثر بازیکنان این باشگاه فرسوده شده و شادابی گذشته را ندارند و اگر تباس با شرکا کوتاه نیایند، سالهای بعد وضعیت تیمهای لالیگا از این بدتر هم خواهد شد.
نویسنده: نعمت الله رحیمی