در روزگاری که محمد علی وارد ورزش و مشتزنی در امریکا شد، نژادپرستی در این کشور موج میزد و در بسیاری فروشگاهها تابلویی بود که روی آن نوشته شده بود، به سیاه پوستان چیزی نمیدهند یا سیاه پوستان حق ندارند وارد آنجا شوند.
از سدهی هفده تا نوزدهم میلادی، نظام بردهداری در امریکا در اوج خودش بود و سیاه پوستان همه برده بودند تا زمانی که ابراهام لینکلن، رییسجمهور آن کشور شد و بردهداری را غیرقانونی اعلام کرد.
این کار موجب ناآرامیهای بسیار در ایالتهای جنوبی امریکا شد؛ چون مزارع پنبه یکی از بزرگترین راههای درآمد این ایالتها بود که با عرق جبین بردههای سیاه پوست به بار مینشست.
هنوز 40 روز از به قدرت رسیدن لینکلن نگذشته بود که جنگهای داخلی در امریکا شروع شدند. ایالتهای شمالی به پشتیبانی دولت مرکزی، در برابر جنوبیها قرار گرفتند تا نظام بردهداری را از بین ببرند. این جنجالها چهار سال طول کشید و در سال 1865 جنوبیها تسلیم شدند و جنگ به پایان رسید.
لینکلن نیز توسط یکی از طرفداران نظام بردهداری کشته شد. لینکلن یک آزادیخواه به تمام معنا بود و جانش را نیز در این راه از دست داد. در نهایت جنوبیها نیز به غیر قانونی بودن بردهداری تن دادند و قانون «بلک گوت» یا قوانین سیاهان در امریکا تصویب شد.
این قانون مردم را به درجههای گوناگون تقسیم میکرد و به غیر از سفیدپوستان، تمام انسانهای دیگر، درجه دوم حساب میشدند و در همه جا، جایگاه سیاه و سفید پوستان از یکدیگر جدا بود. در ملیبس، در شفاخانه و در همه جا.
محمد علی کلی، در چنین جامعهی چشم به جهان گشود. بسیاری از ورزشکاران و قهرمانان بزرگ تاریخ امریکا سیاه پوست هستند. مسالهی نژادپرستی و نابرابریهای عمیق اجتماعی در امریکای آن زمان، یکی از دلایل اصلی انگیزهی سیاه پوستان برای درخشش و قهرمانی در ورزش بوده است.
محمد علی در زمانی که هنوز 18 ساله نشده بود، در رقابتهای مشتزنی نیمه حرفهای دستکش طلایی، استعداد درخشانش را به همه نشان داد. در همان زمان او راهی رقابتهای المپیک 1960 رم شد و توانست در دستهی سنگین وزنها، مدال طلای المپیک را به گردن آویزد.
او پس از آن که از المپیک برگشت، وارد رستورانتی شد و مالک آن با تندی با او برخورد کرد و گفت که به سیاه پوستان غذا نمیدهد. محمد علی با آن آدم بگو مگوی طولانی داشت و زمانی که از آن رستورانت بیرون شد، مدال طلای المپیکش را به رودخانه انداخت؛ چون میدانست که وقتی جامعهای غرق در تبعیض و نژادپرستی باشد، مدال و افتخارهای ورزشی به درد نمیخورد.
محمد علی برای شروع ورزش حرفهای اش، به فلوریدا نقل مکان کرد و در باشگاه یک مربی نامدار مشتزنی به نام «آنجلو داندی» تمرین کرد و پس از 19 پیروزی پیاپی، در سال 1964 برای عنوان قهرمانی سنگین وزن جهان در برابر سانی لیستون قرار گرفت.
این مسابقه در راوند چهارم به خاطر آسیب دیدگی لیستون توسط داور قطع شد و محمد علی برای نخستین بار قهرمان سنگین وزن مشتزنی جهان شد.
محمد علی آن زمان 22 ساله بود و انرژی زیادی داشت تا سالها از قهرمانی اش دفاع کند. سانی لیستون استادبزرگِ ناک اوتهای زودهنگام و سالها در مشتزنی سنگین وزن، قهرمان بود. علی پس از این پیروزی در سراسر دنیا مشهور و به یک قهرمان محبوب بدل شد.
او، به کشورهای مثل گانا، نیجریه، پاکستان، مصر و بسیاری دیگر سفر کرد که مورد استقبال بینظیر قرار گرفت.
محمد علی بین سالهای 1964 تا 1967، نُه بار از عنوان قهرمانی اش دفاع کرد. او میگفت: «مثل پروانه پرواز کن و مثل زنبور نیش بزن»، محمد علی با همین سبک، همه را از پیش رویش برداشت. رقص پای محمد علی بینظیر بود و رینگ را برای حریفان به جهنم نفسگیر بدل میکرد.
میگفتند رینگ مشتزنی تقریبا چهل متر مربع است، چرا هیچ مشتی به صورت محمد علی نمیرسد؟
محمد علی مثل مایک تایسون و دیگران در مشتزنی سنگین وزن جهان مشتهای بسیار سنگینی نداشت؛ ولی او یک هنرمند بود و چنان دور رینگ میرقصید که حریفانش را دیوانه میکرد. محمد علی روانشناس خوبی بود و پیش از مسابقه با حرفهایی که میگفت و حرکتهایی که انجام میداد، روان حریفانش را به هم میریخت.
نورمن میلر، نویسندهای که به مفهومی به نام «علی» پرداخته، این حرکت او را استراتژیهای از پیش اندیشیده شده میداند: «او فهمیده بود که پیروزی در مشتزنی تا حد بسیار زیادی به اعتماد به نفس مربوط است. کلی تمام تلاش خود را میکرد که حریف را پیش از رقابت ناراحت و از نظر روحی ضعیف کند. حریف باید عصبی و آشفته باشد تا علی راحتتر با او مواجه شود. او به شیوهای باور نکردنی، به هدف خود میرسید.»
کلی برای یک مبارزه با «هنری کوپر» قهرمان نامدار مشتزنی بریتانیا به انگلستان رفت. سالن مملو از تماشاگر بود و مردم آنجا نیز زیاد از او خوش شان نمیآمد. محمد علی گفته بود که در 5 راوند کوپر را شکست خواهد داد. کلی پس از ضربهی چپی که کوپر به صورتش زد به زمین افتاد. در واقعیت هم این مبارزه در راوند پنجم به دلیل خونریزی چشم و آسیب دیدگی کوپر از سوی داور قطع و کلی برنده شد.
محمد علی در یک مسابقهی مهم، در برابر جو فریزر ایستاد. فریزر در آن مسابقه با شجاعت زیاد، فضا را برای رقص پای محمد علی تنگ میکرد و برای همین، فریزر توانست امتیازهای فنی زیادی از داوران بگیرد. این مبارزهی تاریخی، پس از 15 راوند سخت، با رای داوران به باخت محمد علی انجامید و او پس از 32 مسابقه شکست خورد.
جو فریز در سال 1973 در برابر جرج فورمن قرار گرفت و به راحتی عنوان قهرمانی را به حریفش واگذار کرد. فورمن چون کوه تنومندی بود که مشتهای بسیار سنگینی داشت و در 81 مبارزهی حرفهای توانسته بود در 76 مبارزه به برتری برسد.
سال 1974 طلاییترین دوران مشتزنی محمد علی کلی بود. او در همین سال برای دومین بار در برابر جو فریزر قرار گرفت و توانست در 12 راوند حریفش را شکست دهد.
علی پس از آن بین سالهای 1975 تا 1978 ده بار از عنوان قهرمانی سنگین وزن جهان دفاع کرد. او در سال 1978، در برابر «لئون اسپینکز» قرار گرفت و آن مسابقه را واگذار کرد. سپس در همان سال، اسپینکز را شکست داد.
محمد علی برای مبارزه با «جورج فورمن»، به کشور زئیر در افریقا رفت و مردم از او استقبال شکوهمند انجام دادند؛ چون او تنها قهرمان مشتزنی نبود که یک مبارز به تمام معنا و یک انسان بزرگ بود. این مسابقه قرار بود در زئیر برگزار شود.
محمد علی نه تنها بهترین بود که باور داشت بهترین است. جورج فورمن بسیار قوی بود و تمام حریفانش را با ضربههای سنگین و بیرحم از پای درآورده بود؛ اما این بار محمد علی در برابر او ایستاده بود که شاید از نظر جسمی نسبت به فورمن ضعیف تر بود؛ ولی علی باهوش، سریع، فنی و مهمتر از همه این که او محمد علی بود.
محمد علی در 32 سالگی با شکست دادن جورج فورمن، موفق شد دوباره قهرمانی اش را پس بگیرد. قهرمانیای که ازش دزدیده بودند، او را محروم کرده بودند؛ اما محمد علی مقاومت کرد، تسلیم نشد و دوباره آمد و در صدر مشتزنی سنگین وزن جهان ایستاد.
محمد علی کلی مثل یک قهرمان بزرگ، حواسش به همه جا بود؛ برای همین، او حتا از ندامتگاه کودکان بزهکار نیز باز دید میکرد. کاری که هیچ قهرمان دیگری انجام نمیداد. در یکی از همین ندامتگاهای کودکان در نیویورک بود که «مایک تایسون»، یکی از بهترین مبارزان مشتزنی تاریخ، محمد علی را دید.
مردم عاشقانه محمد علی را دوست داشتند و دور او حلقه میزدند و او نیز به همه احترام میگذاشت، محمد علی باور داشت، رسالتی بر دوش دارد و آن این است که اگر مبارزه میکند و افتخاری به دست میآورد، باید در مسیری باشد که دردی از مردم دوا کند و او خلق شده بود تا خودش را وقف مبارزه علیه نابرابریها کند.
محمد علی کسی بود که در قاب ورزش جای نمیشد و بسیار بزرگتر از آن بود. آرمانهای بلند محمد علی کلی همیشه بالاتر و برتر از هر مدال و جام در ورزش بود و برای همین، او برای همیشه، محمد علی میماند؛ چون او تنها مشت نمیزد و در رینگ مشتزنی نمیرقصید که هر لحظه قلب مردم را میدزدید.
چنین است که محمد علی با تمام ورزشکاران و قهرمانان تاریخ ورزش تفاوت دارد و برای همیشه مثل یک قهرمان ابدی بر ورزش و دل انسانهای آزاده حکومت خواهد کرد.
نویسنده: نعمت الله رحیمی