🔧 وب‌سایت در حال به‌روزرسانی است - Website is under maintenance

امید، قدرتمندترین ابزار برای پیروزی

امید را می‌توان تنها راه ادامه دادن دانست؛ روزنه‌ای که در تاریک‌ترین لحظه‌ها نمی‌گذارد طعم تسلیمی را بچشیم. هر تلاش، هر شکست و هر موفقیتی، داستانی از بارها زمین خوردن در دل خود دارد. باید دو چیز را هیچ‌گاه فراموش نکنیم: ایمان و امید، زیرا ناامیدی ریشه نرسیدن‌ها و پایان رویاهای ما است. یک قهرمان برای پیروزی، به جسارت و باور به قدرت امید نیاز دارد.

دیروز داستان آموزنده‌ای از پائولو کوئیلو خواندم که نقش امید در زندگی را نشان می‌داد. داستان چنین بود:

دانشمندان تعدادی موش را در استخر آب انداختند. تمام موش‌ها تنها ۱۷ دقیقه زنده ماندند و سپس خفه شدند. بار دیگر همان آزمایش تکرار شد، با این تفاوت که دانشمندان قبل از رسیدن به دقیقه هفدهم، موش‌ها را از آب بیرون کشیدند. همه آن‌ها زنده ماندند.

پس از استراحت کوتاهی، موش‌ها دوباره به آب انداخته شدند. این بار چند دقیقه زنده ماندند؟ بیست‌وشش ساعت! آن‌ها با امید به اینکه بازهم دستی برای نجات‌شان خواهد آمد، ۲۶ ساعت تمام در برابر مرگ مقاومت کردند.

امید، بزرگ‌ترین نیروی محرک زندگی است. عاشقانی که به هم نرسیدند، تاجران و کاسبانی که ورشکست شدند، بیماران درمان‌ناپذیری که شفا نیافتند و تلاش‌هایی که بی‌نتیجه ماندند، همه قربانی نبود امید شدند.

همیشه باید به فردای بهتر و به رحمت خداوند امیدوار بمانیم. زندگی ارزش ناامیدی ندارد. در مسیر آرزوهایت گام بگذار، خداوند خودش راه را هموار می‌سازد. فرقی نمی‌کند چند بار زمین می‌خوریم، اگر به قدرت امید باور داشته باشیم، حتماً دوباره برمی‌خیزیم.

چرا بسیاری از ما در سی‌سالگی می‌میریم و در هشتادسالگی دفن می‌شویم؟ دلیلش فقدان امید است. نباید بگذاریم حسرت‌ها جای رویاها را در ذهن ما بگیرند. غیرممکن‌ها و نشدنی‌ها نام دیگری دارند و آن امید است.

امید شمعی است که شعله‌ی آرزوها و آرمان‌های ما را زنده نگه می‌دارد. اگر امید نمی‌بود، هیچ‌کدام از ما رمقی برای ادامه دادن نداشتیم. ما انسان‌ها با امید زنده هستیم؛ اگر نبود، هیچ پیشرفتی، اختراعی یا موفقیتی در جهان شکل نمی‌گرفت.

من و دختران سرزمینم به قدرت امید ایمان داریم و هنوز هم مبارزه می‌کنیم. هیچ‌کس باور نداشت که بتوانیم در برابر محدودیت‌ها بایستیم و با قلم، از جنس امید، مسیر خود را ادامه دهیم. همین امید بود که انسان را به ماه رساند و او را با معنای واقعی قدرت آشنا ساخت. ما رویا ساختیم و می‌توانیم همان رویا را به واقعیت بدل کنیم.

درست همان لحظه‌ای که دیگران ناامید می‌شوند، انسان‌های موفق ادامه می‌دهند و این راز موفقیت است. موفقیت از دلِ شکست‌های پی‌درپی زاده می‌شود.

اگر روزی کتابی بنویسم، همه‌ی صفحه‌هایش را سفید می‌گذارم و تنها در صفحه آخر می‌نویسم «امید»، چون شکیبایی راه رسیدن به درهای امید و شجاعت است.

من به قدرت امید باور دارم، به همین دلیل هر رنج و دغدغه‌ای را نادیده می‌گیرم و می‌دانم برای رسیدن به چیزهای باارزش، باید از برخی چیزها گذشت. تا زمانی که امید زنده است، من هم تسلیم نمی‌شوم. هرچقدر هم مسیر دشوار باشد، من به آرزوهایم وعده‌ی رسیدن داده‌ام. در هر شرایطی خودم را به توانایی‌ها و امید درونم می‌سپارم و هر روز در برابر آیینه تمرین استوار بودن می‌کنم تا اگر روزی افتادم، بلد باشم دوباره برخیزم.

اگر روزی معلم شدم، می‌خواهم صدایم فریاد عدالت، شجاعت و امید باشد. می‌خواهم به شاگردانم یاد بدهم که با قلم‌شان بر جهل خط بکشند و از زیبایی‌ها بنویسند.

آنچه قهرمان را از انسان معمولی جدا می‌کند، نبود مشکل یا وابستگی نیست؛ بلکه بال‌هایی از جنس امید است.

پس بیاییم درخت امید را بکاریم تا شکوفه کند و بر ناامیدی‌ها خاک بریزیم.

نویسنده: رعنا اسماعیلی

توسط root

پست های مرتبط

پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *