سال نو همیشه با خود امید و نور میآورد. بهاری که در آن طبیعت دوباره جان میگیرد، دلها شاد و رنگهای زندگی دوباره در اطراف ما ظاهر میشوند؛ اما برای ما، برای دختران افغانستان، سال نو بهطور خاص به معنای بیشتر از یک تغییر در تقویم است. ما این روزها را نه تنها برای ورود به سال 1404، بلکه برای زنده ماندن در ۱۴۰۳، برای آن سالی که به ما درسهای زیادی از استقامت، امید و شجاعت آموخت، جشن میگیریم.
۱۴۰۳ سالی بود که در آن، بسیاری از درها به روی ما بسته شد. سالی که مکاتب و دانشگاهها در برابر ما قفل و بسیاری از حقوق ابتدایی ما در تاریکی گم شد. سالی که برای ما زنان و دختران افغانستان، تنگنای آزادی و عدالت بیشتر از همیشه به وضوح احساس شد؛ اما با وجود این ظلمت، ما همچنان ایستادهایم و در دلهای یکدیگر نور امید را روشن نگه داشتهایم.
در این سال، هر گامی که برداشتیم، پر از چالش و مقاومت بود. سالی که در آن، هر لحظهای که میخواستیم به آزادی خود نزدیک شویم، دستهای نامرئی سعی میکردند که ما را از حرکت باز دارند؛ اما ما همچنان ایستادیم، برای رویاهایمان جنگیدیم، برای آیندهی بهتر امید داشتیم. در سال ۱۴۰۳، تحصیل برای ما جرم شد؛ اما هنوز کتابهای مخفی در دستهای ما بود. در این سال، زنان ما مجبور به پنهان کردن رویاهایشان بودند؛ اما همچنان در دلهایشان امید روشن بود.
چه میشود گفت در مورد سالی که در آن، درهای دانشگاهها به روی ما بسته شد، وقتی هر زنی که به بیرون میرفت باید ترس را در چشمانش پنهان میکرد؟ وقتی مردان ما یا مجبور به سکوت شدند، یا تبعید شدند؟ سالی که زنان یا در خانه ماندند، یا برای حقوق ابتدایی خود جنگیدند؟ اما این ظلمت نتواست ما را شکست دهد. در همین تاریکی، کورسهای مخفی شکل گرفتند و کتابها دست به دست میشدند. ما در دل شب میآموختیم و در دل شب مینوشتیم، با کلماتی که میدانستیم شاید هرگز صدایی نخواهند داشت؛ اما هنوز هم برای ما حیاتی بودند.
ما همچنان ایستادیم و نوشتیم، حتی وقتی که همهچیز علیه ما بود. ما حتی وقتی که مجبور به پنهان کردن فعالیتهای خود بودیم، دست از مقاومت برنداشتیم. با اشکهایمان کلمات را روی کاغذ حک کردیم و به دنیای بیرون رساندیم که ما هنوز ایستادهایم و هر چقدر هم در تلاش برای خاموش کردن صدای ما باشند، باز هم میتوانیم با صدای خود جهان را تغییر دهیم.
۱۴۰۳ سالی نبود که به ما راحتی بدهد؛ اما سالی بود که ثابت کرد ما نابودشدنی نیستیم. این سال، روزهای سخت را برای ما به ارمغان آورد؛ اما همچنین نشان داد که ما قویتر از آن چیزی هستیم که فکر میکردیم. ما زنانی هستیم که از خاکستر خود برخاستهایم، زنانی که حتی در تاریکی، شعلهای از نور پیدا کردهایم. زنانی که در مواجهه با تمام چالشها، نه تنها در برابر ظلم ایستادهایم، بلکه هنوز هم به رویاهای خود ادامه میدهیم.
ما تنها زنانی نیستیم که ایستادهایم، ما رهبران نسل پنجم هستیم. نسل جدیدی که از دل چالشها برخاسته و در سایهی ظلم به آزادی و عدالت ایمان داریم. ما دختران افغانستان، دیگر تنها قربانیان نیستیم. ما تغییرات را بهوجود خواهیم آورد. ما رهبرانی خواهیم شد که در آینده نهتنها کشور خود، بلکه جهان را با صدای خود تغییر خواهیم داد. نسل پنجم به رهبری خود ادامه میدهند و این صدا هیچگاه خاموش نخواهد شد. ما رهبرانی خواهیم بود که در جهانی پر از تاریکی، روشنایی خواهیم آورد.
امروز در آستانهی سال ۱۴۰۴، شاید شرایط هنوز تغییر نکرده باشد؛ اما ما به یاد داریم که سال گذشته چطور ایستادیم و ادامه دادیم. ما بهطور کامل آگاهیم که چالشها همچنان در برابر ما هستند؛ اما میدانیم که اگر در ۱۴۰۳ توانستیم مقاومت کنیم، در ۱۴۰۴ هم به همان اندازه ایستادگی خواهیم کرد.
ما همچنان به مقاومت و مبارزه ادامه میدهیم. ۱۴۰۴ هم سالی خواهد بود که همچنان در آن دختران افغانستان با شور و شوق رویاهای خود را دنبال خواهند کرد. سالی که در آن، با وجود تمام محدودیتها، هنوز هم در دلهای ما امید زنده است. ما همچنان خواهیم خواند، خواهیم نوشت، خواهیم ایستاد و خواهیم جنگید.
۱۴۰۴ سالی خواهد بود که در آن، با همان قدرت و عزم، به مبارزه ادامه خواهیم داد. سالی که در آن، شاید جهان به ما نگاه کند؛ اما در هر حال، ما همچنان برای خود، برای آزادی و برای حقوقمان مبارزه خواهیم کرد.
نویسنده: شهلا جلیلی