در هر خانوادهای، قصهها و حکایات مختلفی از گذشتگان و شخصیتهای بزرگ نسلها نقل میشود. در خانوادهی ما نیز هیچ روزی بدون یاد و نقل حکایاتی از مردی شریف و شجاع سپری نمیشود. او کسی نبود جز استاد شهید عبدالعلی مزاری، مردی که نهتنها در تاریخ هزارهها، بلکه در تاریخ افغانستان بهعنوان نماد شجاعت و امید برای اقوام و انسانها باقی مانده است.
پدربزرگم همیشه با غرور و افتخار از استاد مزاری صحبت میکرد. او میگفت که در دوران جوانی و روزهای سختی که هزارهها درگیر جنگ و مشکلات بسیاری بودند، استاد مزاری همچون فرماندهای بینظیر در میدان جنگ حضور داشت. پدربزرگم میگفت: «مزاری نهتنها الگویی برای ما، بلکه برای همهی دنیا بود. او شجاعتی داشت که حتی شیر جنگل از آن عاجز میماند. او مردی بود که در هر لحظهی جنگ، همصدا با مسلمانان و هزارهها میجنگید و در کنار آنان میایستاد.» این حرفها همیشه در ذهنم میماند. وقتی پدربزرگم از آن مرد بزرگ صحبت میکرد، چهرهاش از هیجان و احترام به او درخشش خاصی پیدا میکرد.
پدربزرگم به یاد میآورد که استاد مزاری در میان نبردهای خونین و روزهای پرتنش همیشه در خط مقدم قرار داشت. او در کنار مردمش بود و هرگز از آنان جدا نمیشد. این شجاعت و ایستادگی، الهامبخش نسلهای مختلف هزارهها شد و آنان را به مبارزه با بیعدالتی و ظلم تشویق کرد. استاد مزاری برای پدربزرگم نمادی از شجاعت، صداقت و مقاومت در برابر فشارها بود. او میگفت: «مزاری مردی شجاع و فداکار بود که تمام زندگیاش را برای آزادی و حقوق مردم هزاره وقف کرد.»
به نظر پدربزرگم، استاد مزاری باعث شد که هزارهها به جایگاه امروزی برسند. او نهتنها یک رهبر سیاسی و نظامی بود، بلکه معلم و الگوی اخلاق برای مردمش نیز به شمار میرفت. استاد مزاری با رفتارهای انسانی و ویژگیهای اخلاقی خود، مردم را به مبارزه برای حقوقشان و ایستادگی در برابر ظلم دعوت میکرد. او به هزارهها یاد داد که هرگز نباید تسلیم ظلم و تبعیض شوند و همیشه باید به دنبال حق خود باشند.
پدربزرگم همیشه میگفت که افتخار بزرگی دارد که در کنار استاد مزاری جنگیده است. این افتخار همیشه در دلش زنده بود و به او امید میداد که بتواند در آینده نیز بهعنوان فردی شجاع و فداکار در خدمت مردم باشد. او میگفت: «ما با مزاری جنگیدیم و در کنار او بودیم. او مانند پدری برای ما بود و تمام تلاش خود را کرد تا هزارهها از ظلم و ستم رهایی یابند.»
پدربزرگم به مزاری لقب «حضرت» میداد و میگفت: «استاد مزاری نمونهای از اخلاق و شجاعت در تاریخ افغانستان است.» هر بار که از مزاری صحبت میکرد، چهرهاش از احترام و عشق به او روشن میشد و از سر شوق میگفت: «بابه مزاری، همانند پدری بزرگوار برای هزارهها بود. او به ما نشان داد که چگونه باید در برابر ظلم ایستاد و از حقوق خود دفاع کرد. در هر زمانی که از مزاری یاد میکنم، همیشه با احترام و ارادت در دلهای مردم هزارهها زنده است و زنده خواهد ماند.»
پدربزرگم همیشه با صدایی پر از غرور و احترام از استاد مزاری صحبت میکرد و میگفت: « بابه، تو هنوز در دل ما زندهای و با ما خواهی ماند. تو همیشه در قلبهای ما خواهی بود و همانند چراغی روشن برای نسلهای آینده خواهی درخشید.» این کلمات از زبان پدربزرگم همیشه در ذهنم میماند و به من این احساس را میدهد که مسئولیت بزرگ دارم تا راه استاد مزاری را ادامه دهم و این ارزشها و شجاعت را به نسلهای آینده منتقل کنم.
با گذشت سالها و رسیدن به سیامین سالگرد شهادت استاد مزاری، یاد او همچنان در دلهای هزارهها زنده است. استاد مزاری نهتنها فرماندهی شجاع بود، بلکه مردی اخلاقی و انسانی بود که همیشه به دنبال عدالت و حقوق مردم خود میگشت. او نماد شجاعت، فداکاری و ایستادگی در برابر ظلم است. مردم هزاره در هر گوشهی دنیا همیشه یاد و خاطرهی او را با افتخار در دل دارند و او را بهعنوان الگویی بزرگ و انسانی خواهند شناخت.
در این روزهای پرچالش و سخت، یاد استاد مزاری همچنان برای هزارهها منبع الهام و امید است. او در دل مردم هزاره زنده است و میراث بزرگ او برای نسلهای آینده همیشه ادامه خواهد داشت.
نویسنده: فرشته فقیری