مسیر دانش، فراتر از درهای بسته

Image

امروز دوباره باران می‌بارید. وقتی به پنجره نگاه کردم، قطرات باران به شیشه می‌خوردند و مرا به یاد روزهای خوب گذشته می‌انداختند؛ روزهایی که می‌توانستم با دوستانم به مکتب بروم، در صنف بنشینم و درباره‌ی درس‌های‌مان صحبت کنیم. اما حالا، در این روزهای سرد و تاریک، مکتب به روی ما بسته است و من فقط می‌توانم خاطرات خوش گذشته را مرور کنم. هر روز که می‌گذرد، بیشتر احساس می‌کنم که دنیا به ما ظلم کرده است.

من دختر شانزده‌ساله‌ای هستم که آرزوها و رویاهای زیادی دارد. هر صبح وقتی از خواب بیدار می‌شوم، به خودم می‌گویم امروز فرصتی جدید برای یادگیری است. اما واقعیت این است که با وجود انگیزه زیاد، موانع بسیاری سر راهم قرار دارد. چند روز پیش با استادم صحبت می‌کردم. او به من گفت که باید قوی باشم و هرگز تسلیم نشوم. او همیشه می‌گوید علم و دانش کلید موفقیت است. اما چگونه می‌توانم این کلید را به دست آورم وقتی که مکتب بسته است؟ این سوالی است که هر روز در ذهنم می‌چرخد، اما به خود یادآوری می‌کنم که برای هر مشکلی راه‌حلی وجود دارد و تسلیم شدن گزینه‌ای نیست.

در این روزها تلاش می‌کنم یادگیری را ادامه دهم. به سراغ کتاب‌ها می‌روم و موضوعات مختلف، از علوم گرفته تا ادبیات و تاریخ را مطالعه می‌کنم. گاهی وقتی صفحات کتاب را ورق می‌زنم، احساس می‌کنم در یک سفر ماجراجویانه هستم؛ هر صفحه‌ای که می‌خوانم، دنیایی جدید را کشف می‌کنم و این حس مرا زنده نگه می‌دارد. همچنین از اینترنت استفاده می‌کنم و در دوره‌های آنلاین شرکت می‌کنم. تکنالوژی این فرصت را فراهم کرده که حتی در خانه هم بتوانم یاد بگیرم. به ویدیوهای آموزشی گوش می‌دهم و با دقت درس‌ها را دنبال می‌کنم. این تجربه برایم جالب است، اما گاهی احساس تنهایی می‌کنم. دلم برای روزهایی که با دوستانم در مکتب درس می‌خواندیم و بحث می‌کردیم، تنگ می‌شود.

گاهی به پنجره خیره می‌شوم و با خود می‌اندیشم که چطور می‌توانم تأثیری بگذارم. دلم می‌خواهد بتوانم برای دیگر دخترانی که مثل من هستند، الهام‌بخش باشم. به همین دلیل، تصمیم گرفتم با دوستانم یک گروه مطالعه آنلاین راه‌اندازی کنم. هر هفته یک‌بار به صورت مجازی ملاقات می‌کنیم، درباره درس‌هایمان صحبت می‌کنیم و به یکدیگر کمک می‌کنیم. این جلسات به من انگیزه می‌دهد و یادآوری می‌کند که تنها نیستم.

همچنین سعی کرده‌ام برنامه‌ای منظم برای خودم تنظیم کنم. صبح‌ها زودتر بیدار می‌شوم، مطالعه می‌کنم، یادداشت‌برداری می‌کنم و برنامه‌های آموزشی مختلف را دنبال می‌کنم. این کار به من کمک کرده است تا از احساس ناامیدی فاصله بگیرم و همچنان به رشد و پیشرفت خودم ادامه دهم.

هرچند این روزها سخت به نظر می‌رسد، اما تصمیم گرفته‌ام قوی بمانم. می‌دانم که روزی خواهد رسید که دوباره به مکتب بازمی‌گردیم، با هم می‌خندیم و یاد می‌گیریم. تا آن روز، من به یادگیری ادامه می‌دهم و هرگز تسلیم نخواهم شد.

من به‌عنوان یک دختر همیشه با چالش‌هایی روبه‌رو بوده‌ام. جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم هنوز هم به دختران به اندازه‌ی پسران اهمیت نمی‌دهد. اما من به خودم می‌گویم که باید قوی باشم. می‌خواهم به دختران نشان دهم که می‌توانند به آرزوهایشان برسند و هیچ چیز نباید مانع‌شان شود.

نویسنده: رونا اسماعیلی

Share via
Copy link