زمانی که قلم را در دست میگیرم و اولین کلمه را روی کاغذ میآورم، حس میکنم که دریچهای به دنیایی تازه باز شده است. دنیایی که ساخته و پرداختهی ذهن و احساسات من است. هر جملهای که نوشته میشود، مانند خشتی در ساختن این جهان خیالی عمل میکند و به آن شکل و معنا میبخشد. نوشتن برای من تنها یک مهارت یا فعالیت نیست؛ بلکه ابزاری است برای کشف خود، برای فرار از مرزهای واقعیت و ساختن سرزمینی که در آن همه چیز ممکن است.
نوشتن مانند آیینهای است که روح انسان را به تصویر میکشد. هر کلمه، انعکاسی از افکار، احساسات و تجربیات درونی ما است. زمانی که مینویسم، در حقیقت به خودم گوش میدهم، صدای درونیام را کشف میکنم و به آن شکل میدهم. هر داستانی که مینویسم، بخشی از وجودم را در خود دارد و به همین دلیل، هیچ نوشتهای بدون روح و هویت نیست.
یکی از زیباییهای نوشتن این است که به ما اجازه میدهد از محدودیتهای زمان و مکان عبور کنیم. در این دنیای تازه، میتوانم به هر نقطهای سفر کنم، شخصیتهایی خلق کنم که در واقعیت هرگز ندیدهام و موقعیتهایی بسازم که فقط در تخیلم وجود دارند. این آزادیِ بیحد و مرز، یکی از شگفتانگیزترین ویژگیهای نوشتن است که آن را به تجربهای بینظیر تبدیل میکند.
اما چیزی که نوشتن را از هر هنر و مهارت دیگری متمایز میکند، این است که هر نویسنده با هر کلمه، بخشی از خودش را به خواننده منتقل میکند. نوشتن فقط ترکیب واژهها نیست؛ بلکه انتقال احساسات، تجربهها و بینشهای عمیقی است که در دل نویسنده نهفته است. این همان چیزی است که یک نوشته را زنده میکند و به آن جان میبخشد.
گاهی نوشتن به من کمک میکند تا از دنیای پر از آشوب و نگرانی فرار کنم و به مکانی پناه ببرم که در آن آرامش دارم. وقتی مشکلات زندگی بر من غلبه میکنند، نوشتن همچون دوستی وفادار کنارم میماند. صفحات سفید دفترم، گوش شنوایی هستند که بدون قضاوت، همهی دردها، امیدها و آرزوهایم را در خود جای میدهند. در این لحظات، نوشتن نه فقط یک هنر، بلکه یک درمان است، یک راه برای رهایی از فشارهای زندگی و یافتن معنا در میان آشوبها.
بااینحال، نوشتن تنها برای فرار از واقعیت نیست؛ بلکه راهی برای درک بهتر جهان نیز هست. وقتی دربارهی موضوعی مینویسم، مجبور میشوم عمیقتر به آن فکر کنم، جزئیاتش را بررسی کنم و به لایههای پنهانش پی ببرم. این فرآیند، به من کمک میکند تا مسائل را از زوایای مختلف ببینم و دیدگاهی گستردهتر و آگاهانهتر پیدا کنم.
نوشتن همچنین قدرت بیان احساسات را به ما میدهد. گاهی اوقات، گفتن چیزی برای دیگران دشوار است، اما نوشتن به ما این فرصت را میدهد که آنچه در دل داریم، بدون ترس و محدودیت بیان کنیم. کلمات میتوانند پلی باشند میان آنچه احساس میکنیم و آنچه به دیگران منتقل میکنیم. به همین دلیل، نوشتن یکی از بهترین راههای ارتباط با دیگران و اشتراکگذاری تجربیات است.
در نهایت، نوشتن برای من یک مسوولیت است. احساس میکنم که با هر کلمهای که روی کاغذ میآورم، دنیایی میسازم که شاید بتواند الهامبخش کسی باشد، امیدی در دل خوانندهای روشن کند، یا حتی تغییری هرچند کوچک در ذهنها ایجاد کند. این قدرت نوشتن است: اینکه بتوانیم با کلمات، تأثیر بگذاریم، دگرگون کنیم و به دیگران انگیزه بدهیم.
پس نوشتن تنها یک فعالیت نیست؛ بلکه سفری است به دنیای درون، خلق جهانی نو، و یافتن حقیقتی که شاید در هیاهوی زندگی روزمره گم شده باشد. نوشتن یعنی زندگی کردن در جهانی که هیچچیز در آن غیرممکن نیست، جایی که میتوانی هر رؤیایی را به حقیقت تبدیل کنی. من مینویسم، زیرا در نوشتن، خودم را پیدا میکنم.
نویسنده: ستاره ابراهیمی