در آستانهی روز جهانی زن، نامهای مینویسم که نهتنها برای زنان، بلکه برای همهی انسانهایی است که در جستوجوی معنا، عشق و آزادی هستند. زن، این موجود اسرارآمیز و زیبا، نهتنها نیمی از پیکرهی هستی، بلکه قلب تپندهی زندگی است. زن، همان دریاست که در دلش شور عبور است، همان بارانی است که بر همه جاری میشود. زن، همان آیینهای است که رازهای وجود را در خود بازمیتاباند.
زن، چه زیبا غریبی! در این شهر بیرنگ، تو رنگینی. تو همان بهاری هستی که اگرچه زودگذر است، ولی عطرت در سینهی ما جاودان میماند. تو همان جرعهی شرابی هستی که نوشیدنش عذاب است، اما ترک آن محال. تو همان سرابی هستی که هرچند دستنیافتنی به نظر میرسی، اما وجودت حقیقتی انکارناپذیر است.
تو همانی که وجودت ترکیبی از جسم و روح است. اگر آیینه باشی، رخ خود را نمیبینی؛ اما در آیینهی دل، همهی رازهایت پیدا است.
زن، تو همان آوارهی عشقی هستی که نهتنها خودت را میسوزانی، بلکه دیگران را نیز با خود میبری. تو همانی هستی که دل را به چه ببندی و به کدامین کویر ببری. تو در جستوجوی عشق بیپایان هستی، عشقی که نه آغازش را میدانی و نه پایانش را.
در روز جهانی زن، میخواهم از تو بگویم، زنی که نهتنها مادر، خواهر، دختر و همسر هستی، بلکه جهان را به گردش درمیآوری. با وجودت، زندگی معنا مییابد و عشق، رنگ تازهای میگیرد.
زن، تو همانی هستی که در طول تاریخ، با وجود همهی سختیها و نابرابریها، ایستادهای و مقاومت کردهای. با وجود تبعیضها و بیعدالتیها، هنوز هم میخندی، عشق میورزی و زندگی میکنی. با وجود همهی دردها و رنجها، هنوز هم میبخشی، میسازی و امید میآفرینی.
تو همانی هستی که با وجود تمام شکستها و ناامیدیها، همچنان امیدوار میمانی، میجنگی و پیروز میشوی. با وجود ترسها و تردیدها، همچنان میایستی، میخوانی و مینویسی. با وجود تاریکیها و سردیها، همچنان میدرخشی و گرما میبخشی.
تو همانی هستی که با وجود سکوتها و خاموشیها، همچنان فریاد میزنی، سخن میگویی و صدایت را به گوش جهان میرسانی. تو قوی هستی؛ اما لطیف نیز هستی. با وجود خشونتها و بیعدالتیها، هنوز هم مهربانی و عطوفت داری. با وجود نادیدهگرفتهشدنها و فراموشیها، هنوز هم دیده میشوی، به یاد آورده میشوی و ستوده میشوی.
میخواهم از تو بگویم، زنی که نهتنها موجودی زمینی، بلکه آسمانی نیز هست. با وجود همهی محدودیتها و مرزها، همچنان آزاد هستی، پرواز میکنی و به اوج میرسی. با وجود تنهاییها و غربتها، همچنان همراه، همدم و یار باقی میمانی.
تو گذشتهی ما بودهای و آیندهی ما نیز هستی. با وجود چالشها و مشکلات، همچنان میسازی، میآفرینی و پیش میروی. با وجود نابرابریها و تبعیضها، همچنان برابری، عدالت و آزادی را طلب میکنی.
میخواهم از تو بگویم، زنی که الهامبخش و تغییرآفرین است. با وجود تمام موانع و سختیها، همچنان تغییر میکنی، تحول میآفرینی و جهان را دگرگون میسازی. با وجود ترسها و تردیدها، همچنان شجاع و قوی هستی. با وجود ضعفها و ناتوانیها، همچنان قدرتمند و شکستناپذیر باقی میمانی.
تو نهتنها گذشتهی ما، بلکه حال و آیندهی ما نیز هستی.
نویسنده: مریم امیری