پدربزرگ راست میگفت: دختر مثل گل است، از آن گلهاییکه اگر حواست به آنها نباشد، قهر میکنند و پژمرده میشوند. خوب میدانم هیچ سختیِ آنها را از پا در نمیآورد جز دوست داشته نشدن و بیتوجهی، تحقیر و نادیده گرفتن و…!
راههای توجه کردن دختران زیاد است: گاهی میشود با یک شاخه گل دوستداشتن تان را نشان دهید. آنها هیچ بدیلی ندارند، آنها را بهخاطر خودشان بخواهید.
چه باور کنید، چه نه، این موجودات مظلومی که من میشناسم آنقدر دلشان از حرفها و نگاههای بدِ بعضی افراد نااهل شکستهاند که همهجا دنبال امنیت گمشدهی روانی و جانیشان میگردند. هیچکس جز دخترها نمیدانند راه رفتن در کوچههای خلوت و نگاه ترسناک مردی که از روبهروی او میآید، چقدر عذابدهنده و ترسناک است.
تا اینجای عمرم، منکه دیدهام، هیچکس نمیتواند این موجودات مظلوم را درک کند؛ زیرا هیچکس قدرت درک آنها را ندارند، مشکلات و سختیهایی که آنها تحمل کرده/میکنند، نمیدانند.
دختران را بیارزش خواندند و حقوق شان را پامال کردند. فکر کردند که ما دلی برای ناراحت شدن نداریم؛ ولی نمیدانند که ما هم آدمیم. ما هم دلی داریم که میشکند. ما هم حق و حقوقی داریم که به ما داده شود و ما هم….
بعضیها هرگز نمیبینند که ما با رفتار خشن و سخت آنان چه میکشیم؛ اما بعضیهای دیگر که گوشهای از حال دل ما را میبینند و نمیدانند چگونه درک کنند و برای شاد کردن ما کاری انجام دهند که حال دلمان خوب شود؛ جواب دلشکستگیهای ما را با اخم و بداخلاقی میدهند؛ ولی نه، نه…!
شما باید تکیهگاهی برای ما باشید. اجازه دهید برای یکبار هم که شده، صدای خندهی واقعی ما در شهر بپیچد. آنوقت همه خواهند فهمید که دنیا با شیطنتهای دخترانه چقدر زیباتر و شیرینتر میشود.
خیلی خوب است که به دخترانگیهای ما احترام بگذارید. حقوق ما را زیر پا نکنید. حتی به سادهترین کارهای ما که ما را دلشاد میکند، حتی به همان رنگ زدن ناخنهای ما نخندید. برای ما اینکار عالمی دارد.
بگذارید شاد باشیم و رفتارهای کودکانهی ما را سرزنش نکنید. از ابراز احساسات و خندههای عجیب ما ایراد نگیرید. بگذارید که ما بفهمیم دختریم و بدانیم که چه نعمتی در نازهای دخترانهی ما نهفته است….
دختر بودن هدیهایست که خدا از طریق ما به شما نیز بخشیده است. این زیبایی را از ما و از خودتان نگیرید!
زهرا اکبری