از هر ناهنجاری زندگی به تو پناه بردهام. از افتادن روی زمین که زخمی کوچک بر زانویم گذاشت تا بزرگترین شکستها، مانند محروم شدنم از تعلیم و تحصیل، تو برایم آرامش دادی. تو همیشه با نوازشهای دلنشین و حرفهای شیرینت، مرا به زندگی امیدوار کردهای. گفتارت که میگفتی «خداوند مهربان است»، در ذهنم حک شده و برایم معنایی عمیقتر یافته است.
الگوی زندگیام! قهرمان دیرینهام! تو نیز در میان زنان توانمند و قوی افغانستان مبارزه میکنی، شجاعت نشان میدهی و زندگی را برای فرزندانت زیباتر میسازی. مادران افغانستان نماد شیرزنانی هستند که فرزندان مبارز و خستهگی ناپذیر به جامعه تقدیم میکنند.
مادر من و همهی مادران افغانستان، اگرچه عملکردشان در صحنهی زندگی کمتر نمایان است؛ اما نیروی عظیمی در دل فرزندانشان پدید میآورند. آنها ما را وادار میکنند که تا زندهایم تلاش کنیم، موفق شویم، به هدفهای خود برسیم و برای مردم و کشور خود افتخار بیافرینیم.
امروز، برای مادران شجاع افغانستان قلم گرفتهام. به این فکرم که چگونه قلمم را حرکت دهم و از کجا شروع کنم تا بزرگی و شجاعت مادران سرزمین خود را به تصویر بکشم، چگونه از فداکاریهای آنان بگویم تا حق مطلب را ادا کرده باشم، از زحمتهای پنهانشان پرده بردارم، تصویری از قلب مهربانشان بیافرینم، از این بگویم که وقتی با مهر، دستی بر تقدیر ما میکشند، چقدر آرامش میبخشند و از این بگویم که نگاههای زیبا و پرمعنای شان به صورت مان و دعاهای خیرشان، چگونه مشعل راه زندگی ما میشود و ما را از تاریکی و گمراهی نجات میدهد؟
نگاه مادرانه، بوسهای که درد را تسکین میدهد، لبخندی نمکین، دعاهایی خالصانه؛ همهی اینها کمتر از معجزه نیست. خداوند این نعمتها را در وجود مادران آفریده است تا ما فرزندان از آنها بهرهمند شویم.
مادران شجاع ما، قهرمانان واقعیاند. باید دستبوس همهی مادران در افغانستان بود. آنان نقطهی قوت زندگی فرزندانشان هستند. فرزندانی که داکتر، انجنیر، معلم و افسر شدهاند تا وطن را آباد کنند، همه از دعای خیر مادر به آنجا رسیدهاند. مادر، قلب فرزند را گرم نگه میدارد تا در مسیر زندگی جا نماند. برای ما دختران، بهویژه در این شرایط دشوار، مادر همان منبع امید و روشنایی است که دلهای ما را به زندگی گرم میکند.
برای اینکه جایگاه مادر را به خوبی درک کنیم، به همه دوستان میگویم که گذری به جادهی زندگیات کن! متوجه خواهی شد که چه کسی بر زخمهایت مرهم گذاشته و بعد از هر شکست برایت گفته است: «نگران نباش عزیزم، در هر شری خیری نهفته است، امیدت را از دست نده و بلند شو از نو شروع کن.» اینطوری است که مادر اولین کسی است که در هر موفقیتت در زندگی سهیم بوده و در سختیها و گرفتاریها سنگ صبور غمهایت شده و تو را هرگز تنها نگذاشتهاست.
چندی پیش شاهد بودم که اشک شوق، بر چهره مادری از شاگردانم جاری شد. وقتی اعلام کردم دخترش شاگرد ممتاز کلاس شده است و او را برای دریافت تقدیرنامه به روی صحنه دعوت کردم، برق شادی در چشمان مادرش دیدنی بود. مادر، در میان تشویق حضار، دخترش را در آغوش گرفت و گونهاش را بوسید. وقتی از او خواستم سخنی برای جمع بگوید، گفت: «برای دخترم و همهی دختران، آرزو میکنم که به آرزوهایشان برسند. من نیز تا توان دارم او را یاری میکنم. به شما نیز توصیه میکنم که حامی فرزندانتان باشید تا سرافراز شوند.»
سخنان این مادر، حرف دل همهی مادران بود. دیدن موفقیت شاگردم و شادی مادرش، مرا نیز بسیار خوشحال کرد. از آن پس، به شاگردانم توصیه کردم هر روز نظر مادرشان را دربارهی خود بپرسند و از آنان برای زندگی و پیشرفتشان در همهی امور مشوره و نیرو بگیرند.
من کاملا به این باور رسیدهام که کلمات مادر و مربی، در زندگی فرزند و دانشآموز معجزه میکنند. آنها بدون هیچ چشمداشتی به ما میآموزند و تمام تلاش شان این است که ما پیشرفت کنیم و موفق با شیم. بدون شک و حرف و توصیهی آنها زندگی را تغییر میدهد و در نهایت از ما قهرمانانی میسازند که هم آنها به ما افتخار کنند و هم ما به آنچه که میخواستیم برسیم.
در نهایت، هرچه از مادر و فکر و ذکر آنها برای فرزندان شان بگوییم، کم است؛ اما دوست دارم ختم این نوشتهام را با این جملات به پایان برسانم: «زنده باد مادران شجاع سرزمینم، افغانستان! به وسعت تمام شیرینیهای دینا و خوبیهایی که در این عالم وجود دارد و شما با سختیها و شیرینیها هردو آشنایید، سختیها نه، خوشیها و شیرینیها همیشه کام تان را در زندگی شیرین کند. ما دوستتان داریم.
نویسنده: زهرا علیزاده، تیام