در یکی از روزهایی که در حال جمعآوری منابع درسی و برنامهریزی برای آیندهی تحصیلیام بودم، با پیامهای متعددی در کانالهای درسی روبهرو شدم. نکتهای که در این پیامها جلب توجه میکرد، حضور کلمهی «متأسفانه» بود که بلافاصله حس نگرانی را در من برانگیخت. کنجکاوانه پیام را باز کردم و با خبری تلخ و ناامیدکننده مواجه شدم: قطع شدن کمکهای آمریکا و توقف بورسیههای دانشگاه زنان آسیای میانه برای دختران افغانستان.
با روی کار آمدن رئیسجمهور جدید در آمریکا و آغاز ریاستجمهوری ترامپ، تغییرات زیادی در سیاستهای بینالمللی به وقوع پیوسته بود؛ از لغو حمایت از مهاجرین افغانستان در آمریکا گرفته تا پایان یافتن همکاریهای دانشگاهی با بنگلادش و سایر نقاط دنیا، مواردی بودند که هر یک بهتنهایی نگرانکننده به شمار میرفتند.
این خبر بهویژه برای من که در حال آماده شدن برای ثبتنام در بورسیهی دانشگاهی در بنگلادش بودم، ضربهای سنگین به شمار میرفت؛ گویی دروازهای از امید برای ادامهی تحصیل ناگهان به روی من بسته شد. اما هنوز با دلی امیدوار به جستوجوی فرصتهای جدید ادامه دادم.
شب که برادرم به خانه آمد، از داستان کاکای دوستش گفت؛ مردی که کارمند دولت بود و گفته بود قرار است تا دو ماه آینده، معاشی دریافت نکنند. این خبر شوکآور برای کسانی بود که در بانکها و ادارات دولتی کار میکردند. در کشوری که بسیاری از مردم با معاش دولتی بهسختی زندگیشان را میگذرانند، این خبر نگرانیهای زیادی به همراه داشت. شایعههایی مبنی بر خالی شدن خزانهی دولت نیز به این نگرانیها دامن میزد.
شبی که در صفحات لینکدین در جستوجوی راههای تازه بودم، با تصویری مواجه شدم که شرایط ورود به دانشگاههای آمریکا را سختتر از قبل اعلام میکرد. الزام شرکت در آزمون SAT یکی از این محدودیتها بود. دانشگاه استنفورد، رؤیای همیشگی من، با این خبر برایم به رؤیایی دستنیافتنی تبدیل شد؛ زیرا امکان شرکت در این آزمون در افغانستان وجود نداشت.
با جستوجوی بیشتر، مطلع شدم که در پی تصمیم دولت ایالات متحده مبنی بر تعلیق ۹۰ روزهی کمکهای خارجی، نگرانیهای گستردهای در افغانستان به وجود آمده است. این تعلیق میتواند تأثیرات جدی بر عملیات امدادی و برنامههای بشردوستانه در کشور داشته باشد. به گزارش سازمان ملل متحد، بیش از ۹ میلیون نفر در افغانستان ممکن است دسترسی خود را به خدمات حفاظتی و بهداشتی از دست بدهند. همچنین پیشبینی میشود فعالیت نزدیک به ۶۰۰ تیم سیار سلامت، خانههای بهداشت خانواده و مراکز مشاوره متوقف شود که عواقب سنگینی در پی خواهد داشت.
با دیدن و خواندن تمام این خبرهای تازه، به یاد درسهایی افتادم که استادم در کلاس «توانمندسازی» میگفت. جهان، میدان بازی قدرتهاست. هر کشور با قوانین و سیاستهای خود، جهان را به چالش میکشد؛ اما تنها کسانی که در این میان قربانی میشوند، مردم عادیاند. با هر قانون و تصمیم تازه، این مردم هستند که باید با پیامدهای آن کنار بیایند. در جنگها سیاستها روشن میشوند، اما این مردماند که قربانی آنها میشوند. سیاستهای جدید رئیسجمهور آمریکا نیز بخشی از همین بازی قدرتهاست؛ اما در اینجا، مهاجران، دانشجویان و مردم عادیاند که در زیر این بازیها آسیب میبینند.
با تمام این چالشها و محدودیتها، یک حقیقت همیشه باقی میماند: امید، تنها نیروییست که هیچ قدرتی نمیتواند از انسان بگیرد. اگرچه درهای بسیاری بسته میشوند و مسیرها دشوارتر میگردند، اما تا زمانی که امید در دل زنده است، راههای تازهای پیدا خواهند شد.
شاید سیاستها بتوانند فرصتها را محدود کنند، اما نمیتوانند رؤیاهای بزرگ را در هم بشکنند. این من و تو هستیم که تصمیم میگیریم تسلیم شویم یا در برابر هر مانعی بایستیم و به سوی آیندهای روشنتر قدم برداریم. زیرا جهان به کسانی تعلق دارد که، باوجود همهی سختیها، همچنان رؤیای ساختن فردایی بهتر را در دل میپرورانند.
نویسنده: سحر نیکزاد