سایه‌ی فقر و اشتیاق و عید

Image

در کشور ما، در کنار میوه‌های رنگارنگ و خوراکی‌های خوشمزه، محبت و عشق نیز همچنان بر سر سفره‌های عید جای دارد. همان‌طور که همه‌ی ما می‌دانیم، افغانستان عزیز ما همواره عیدهای فطر و قربان را باشکوه‌تر از بسیاری از کشورهای اسلامی، هم‌‍‌‌‌چون ایران و تاجیکستان، جشن می‌گیرد.

مردم ما در روز عید لباس‌های سنتی افغانی می‌پوشند. دختران با شور و اشتیاق فراوان، دستان خود را با حنا نقش می‌بندند و با زیورآلات خود را زینت می‌دهند. خانواده‌ها با پهن کردن دسترخوان عیدی و چیدن میوه‌های خشک و میوه‌های تازه و رنگارنگ، به استقبال این روز مبارک می‌روند. دید و بازدید از اقوام و دوستان، رفتن به اماکن تفریحی، پارک‌ها، دریاها و تپه‌های سرسبز، از جمله رسوم دیرینه‌ی این جشن است. کودکان نیز با خوشحالی از بزرگان عیدی می‌گیرند و از لحظه‌های روزهای عید با خوشی و شادمانی لذت می‌برند.

هر کس به اندازه‌ی توان خود از این روز تجلیل می‌کند و شادی‌اش را نشان می‌دهد. مادران با دوختن لباس‌های نو برای فرزندان‌شان، به‌ویژه دختران، تلاش می‌کنند که آن‌ها در میان اقوام و هم‌سن وسالان‌شان کم نیاورند؛ اما در این میان، خودشان را فراموش می‌کنند. دختران نیز با خریدن لوازم آرایشی، پارچه‌های رنگارنگ و زیورآلات، به‌ویژه گوشواره و گردن‌بندهای نقره‌ای که با لباس‌های سنتی زیبایی خاصی دارند، خود را برای این روز آماده می‌کنند. پدران اما با تمام خستگی و سختی‌هایی که تحمل می‌کنند، تنها آرزوی‌شان این است که خواسته‌های فرزندان‌شان را برآورده کنند. عید برای آن‌ها، به بهای عرق ریختن و شب‌زنده‌داری می‌گذرد و تمام امیدشان این است که در ازای این زحمات، لبخند و شادمانی فرزندان‌شان را ببینند.

با تمام خوشی‌ها و شادمانی‌هایی که در کشور ما به عنوان یک رسم نیکو جاافتاده بود؛ اما در این سال‌های اخیر، سفره‌های مردم از بسیاری از خوراکی‌های رنگارنگ خالی شده است و باز هم با دلی پر از امید و اشتیاق، از این روزها تجلیل می‌کنند. کودکانی که در روزهای عید، لباس‌های نو می‌پوشند و در دنیای کودکانه‌ی‌شان غرق شادی می‌شوند، برای‌شان مهم نیست که سفره‌ی‌شان چه دارد، کودکان اند و دنیای کودکانه‌ی شان، نمی‌شود کاری کرد…

مردم ما شادی را در کنار هم بودن، در رفت‌وآمدهای خانوادگی و دیدار دوستان معنا می‌کنند. دختران با لباس‌های نو و گوشواره‌های ظریف، در خیال‌های شیرین خود غرق می‌شوند؛ اما در این میان، پدر و مادرانی هستند که با حسرت به فرزندان خود نگاه می‌کنند و در دل‌شان می‌گویند: «کاش می‌توانستم واقعاً خواسته‌هایت را برآورده کنم. کاش می‌توانستم سفره‌ای پر از میوه و خوراکی برایت پهن کنم. کاش می‌توانستم هر لباسی را که دوست داری، برایت بخرم.» مادرانی که شاید حتی یادشان نیاید آخرین باری که برای خودشان لباس دوخته‌اند چه زمانی بوده؛ اما تمام فکر و ذکرشان این است که دختران‌شان زیباترین لباس‌ها را داشته باشند.

با این حال، مردم این سرزمین همچنان با عشق و مهربانی عید را جشن می‌گیرند، حتی اگر مجبور باشند در کنار دوست دیرینه‌ی‌شان، فقر، آن را برگزار کنند. با چهره‌ای گشاده و قلبی مملو از زیبایی، از این روز تجلیل می‌کنند.

در این روزها، مردم ما دیدنی‌تر از همیشه‌اند. با وجود مشکلات اقتصادی، همچنان با شکوه‌ترین جشن‌ها را برگزار می‌کنند، آن‌چنان که سایر کشورهای اسلامی با تعجب به آن‌ها می‌نگرند؛ زیرا با وجود سختی‌ها، مردم افغانستان در برپایی جشن‌های‌شان بی‌نظیرند.

من در گوشه‌ای از این سرزمین، با قلبی مملو از عشق، از خداوند می‌خواهم که عید باشکوه‌تر و پربرکت‌تر نصیب مردم ما کند، عیدی که در آن لب‌ها غرق در خنده‌های عمیق باشد. حتی اگر سفره‌های ما خالی باشد؛ اما دل‌های ما باید سرشار از عشق بماند. بیایید در این عید، یکدیگر را در آغوش بگیریم، سفره‌ی دل‌مان را به روی عزیزان‌ خود بگشاییم و به آن‌ها نشان دهیم که چقدر دوست‌شان داریم. بیایید بغض‌های فروخورده را بشکنیم و به جای آن، با صدای بلند بخندیم، حتی اگر این خنده‌ها ساختگی باشند.

هم‌وطن عیدتان مبارک!

نویسنده: دینا طاهری

Share via
Copy link