من، حمیده احمدی، دختری از سرزمین زیبای افغانستان هستم. سرزمینی با کوههای بلند و دریاهای خروشان، سرسبزها و چمنزارهایی که بوی خوشی و شادی میدهند و صدای چیرچیر پرندگان طنین خوشآوای طبیعت را میسازند. سرزمینی که با این همه زیبایی، تبدیل به سرزمین محدودیتها، بیعدالتیها و نابرابریها شده است. مردمانش خسته، آواره، ناامید، زجر دیده و در میان این تاریکیها گم شدهاند و راهی جز فرار و خاموشی ندارند. در این چند سال، هزاران خانه در این خاک، قصهای جز درهای بستهی مکاتب برای دختران نشنیدهاند. چه اندوهبار است که در سال جدید برای ما همچنان فرصتی برای جشن گرفتن و امید نیست، بلکه مرور تکراری روزهای خاموش و بیفردای روشن است. تاریکی وقتی دردناک میشود که امید روشنایی هم در دلها سست شود، وقتی کتابها به کنجی پرتاب شوند و دستهای کوچک از شوق نوشتن باز بمانند.
کاش این تاریکی عمیق و سنگین مثل سال ۲۰۲۴ پایان یابد. کاش فریاد صبر و استقامت مادران و دختران این سرزمین، تاریکی را براند و روشنایی دانایی دوباره به مکاتب بازگردد. در این سال جدید (۲۰۲۵) چشم به راه سپیدهای هستیم؛ سپیدهای که دروازههای مکاتب و دانشگاهها را بگشاید و این زنجیرهای جهل و تاریکی را از دست و پای آیندهی این خاک بردارد. دخترانی که با تمام محدودیتها و بیعدالتیها، نور امید را در دل شان روشن نگه داشتهاند و میخواهند از این سختیها عبور کرده و رهبران آیندهی این سرزمین شوند.
دختران این سرزمین که سر خط تلخترین اخبار جهان هستند، اما حقیقت این است که ما قربانی نیستیم، ما جنگجو هستیم. ما زخمهای تاریخ را بر تن داریم، اما هر زخم نشان مقاومت ماست. ما در برابر این بیعدالتیها و تاریکیها ایستادهایم تا راه روشنایی را باز کنیم. جهانیان باید بدانند که ما تسلیم نمیشویم. ما برای حق آموزش، آزادی و آیندهی روشنتر میجنگیم. میجنگیم با قلم و صدای خود، نه با اسلحهی جنگی، بمب، موشک و گلوله. سکوت دیگر گزینهای برای ما نیست؛ صدای ما برای تغییر آینده است.
من خودم این سه سال را با چالشها، بایدها و نبایدهایش سپری کردم. این سالها سختترین سالهای عمرم بودند و چیزهایی را تجربه کردم که هیچگاه حتی به آنها فکر هم نمیکردم. هر بار که شکست خوردم، بلند شدم؛ هر دفعهای که ناامید شدم، به اینکه «دختر بودن نباید جرم باشد» فکر کردم و دوباره امید را در دلم نگه داشتم و قویتر از قبل و شجاعتر از هر روز ادامه دادم. به خودم، رویاهایم و به بلندپروازیهایم ایمان دارم که میتوانم از این سختیها و تاریکیها عبور کنم. زنجیر این سه سال را پاره خواهم کرد و چیزهای قشنگی را تجربه خواهم کرد.
اما این مسیر آسان نبوده است. هر روز با موانع و چالشهایی روبهرو بودهام که گاهی به نظر غیرقابل عبور میآمدند. اما در هر لحظه از این مسیر، عشق به زندگی و امید به آینده مرا به جلو رانده است. در لحظات تنهایی و ناامیدی، به زنانی فکر کردم که با اراده و شجاعت، همچنان در برابر نابرابریها ایستادهاند. زنانی که صدای شان خاموش نشده و در تلاشاند تا دنیایی بهتر برای خود و نسلهای آینده بسازند. این زنان به من انگیزه دادهاند تا به مبارزهام ادامه دهم.
آرزوی من این است که سال ۲۰۲۵، سال تغییر و تحول باشد. سالی که در آن دختران این سرزمین بتوانند با افتخار به مکاتب بازگردند و آیندهی روشنتر برای خود رقم بزنند. سالی که در آن بتوانیم زنجیرهای جهل و تبعیض را بشکنیم و به سوی آزادی و برابری قدم برداریم. من به این آینده امیدوارم و میدانم که با تلاش و استقامت، این آرزوها به واقعیت تبدیل خواهند شد.
ما قویایم، ما امیدیم، ما آیندهایم. این جمله برای من تنها یک شعار نیست، بلکه یک باور عمیق است. من باور دارم که دختران این سرزمین میتوانند دنیا را تغییر دهند. ما میتوانیم با تلاش و پشتکار، مرزهای نابرابری را از بین ببریم و دنیایی بسازیم که در آن همه انسانها فرصت برابر برای رشد و پیشرفت داشته باشند.
سال ۲۰۲۵ برای من، سال تلاش و امید است. سالی که در آن با تمام توانم برای رسیدن به رویاهایم تلاش خواهم کرد. سالی که در آن به خودم قول دادهام که از هیچ فرصتی برای یادگیری و پیشرفت غافل نشوم. سالی که در آن به تمام دختران این سرزمین میگویم که تسلیم نشوند و به مبارزهی شان ادامه دهند.
امشب، آسمان تاریک خواهد شد و ستارگان در آن خواهند درخشید. اما این تاریکی پایان نیست؛ بلکه مقدمهای است برای طلوع یک روز جدید. با طلوع خورشید، سال ۲۰۲۵ آغاز خواهد شد. سالی که با امید و اشتیاق به استقبالش میروم. من به این سال جدید خوشبینم و میدانم که آیندهی درخشان در انتظار ماست. جهانی پر از امید و فرصت، جایی که رویاها به واقعیت تبدیل میشوند.
سال ۲۰۲۵ مبارک باد!
نویسنده: حمیده احمدی