هدف من تداوم مسیری بود که آغاز کرده بودم، نه سوءاستفاده از همنوعانم. روزی که شروع کردم تا به زنان و دختران مهاجر کشورم در عرصهی تحصیل کمک کنم، جملات عجیبی از اطرافیانم میشنیدم. با هر قدمی که برداشتم، به دیواری سنگی برخوردم؛ اما این دیوار تنها موانع نبود، بلکه حرکتهای کوبنده مردم و اطرافیانم بود.
من خاتمه فیاض هستم. مدت یک سال میشود که با همگروهانم، تحت نام گروه مهر، کلاسهای سواد حیاتی را برای مادران برگزار کردهایم. بیش از 300 مادر در این صنفها در حال تمرین و یادگیری هستند. از آغاز کار تا به امروز، هم گام با دشواریها، موانع و محدودیتها پیش رفتهایم. امروز، وقتی نگاهی به شاگردانمان میاندازم، آغاز کار را به یاد میآورم. هر بار که اقدام کردیم تا یک قدم پیشتر حرکت کنیم، با افکار، حرکات و زبانهای زننده برخورد میکردیم.
هدف ما سوادآموزی به مادران و جامعهمان بود. میدانستم که همه با اهداف ما همگام نیستند، بنابراین با هر برخوردشان، ما به همدیگر عهد بستیم و محکمتر از قبل ایستادیم و متحدتر از قبل ادامه دادیم. دقیق یادم است، وقتی با حرفی یا برخوردی از بیرون مواجه میشدم، تمام وجودم سرد میشد. اولین چیزی که به ذهنم خطور میکرد، این بود: “خدای من! نکند دروازه آموزش به روی مادران بسته شود.”
بعضی اوقات فکر میکردم هیچ کسی در کنارم نیست، حتی همگروهانم. حس میکردم نگرانیهایم را نمیفهمند؛ اما وجودشان در کنارم امیدی کوچک، اما خیلی دور از من، روشن می کرد و دوباره ایستاده میشدم. ساعتها با خودم فکر می کردم و مسیری را جستجو می کردم تا این مشکل را از سر راه بردارم. ادامه این مسیر برایم واقعاً سخت بود، اما هیچ وقت تسلیم نشدم، چون اهدافم به من اجازه نمیداد تا مردمم را به حال خود رها کنم و از وضعیت بی تفاوت شوم.
وقتی با تمام انرژی و صداقتم تلاش می کردم تا زنان و دختران را تشویق به تحصیل و آموزش کنم، برچسبهای سوءاستفادهگر از زنان و دختران به من زدند، اما این نتوانست من را متوقف کند، چون به این نتیجه رسیده بودم که همهی انسانها در افکارشان آزادند و می توانند مثبت و درست بیندیشند یا بالعکس. هر کسی اختیار زبان و افکار خود را دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم بدون اینکه به افکار، سخنان و رفتارهای دیگران اهمیت دهم، در مسیر هدف خود حرکت کنم.
امروز گلهای مکتب “مهر” شگفتهاند. آنها مانند خود ما متحد و قوی ایستادهاند تا به یکدیگر کمک کنند و دنیای خود را زیبا بسازند.
پس وقتی که اهداف تان را تعیین کردید، همان مسیر را شجاعانه دنبال کنید. من این را پذیرفته ام که رسیدن به اهدافم آسان نیست و باید مشکلات زیادی را تحمل کنم. با نوشتن این متن و به اشتراک گذاشتن تجربیاتم با دختران، زنان و مردان، می خواهم بگویم: بیایید متحد باشیم.
شما را به یک مبارزه جدی برای حق، آزادی، سواد و آموزش فرا می خوانم. وقتی از کودکی با دشواریها دست و پنجه نرم کردهایم، از جنگها و حملات انتحاری، از چنگال ظالمانه طالبان، از همه حوادث طبیعی، از نابرابری جنسیتی و ظلمهای بیپایان، از این همه افکار بی ربط نجات یافته ایم، یعنی هنوز نفس میکشیم برای یک تغییر تاریخی. باید در چنین وضعیتی ایستادگی کنیم، هرکدام از ما حتی کوچک ترین سهم را در بهتر ساختن جامعه داشته باشیم.
در جامعهای زندگی میکنیم که زنان و دختران همواره نادیده گرفته میشوند؛ اما نباید از رویاهای خود دست بکشیم و تسلیم افکار و عملکردهای مردم شویم. رویاهای مان باید در نور حقیقت و عدالت برافراشته باشند و به آیندهای روشن تر برای همه انسانها تبدیل شوند.
نویسنده: خاتمه فیاض