مجرمان چگونه سخن می‌گویند؟ (1)

Image

(سخنرانی در دنمارک – ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰)

اشاره: تکه‌هایی را که اینجا بازنشر می‌کنم، صورت بازنویسی‌شده‌ی یک سخنرانی در دنمارک است که به تاریخ ۱۸ دسامبر سال ۲۰۱۰ ایراد کرده‌ام. ویدیوی این سخنرانی در یوتیوب قابل دریافت است. متن نوشتاری آن نیز در وبلاگی که آن زمان داشتم، نشر شده و حالا هم قابل دریافت است. هیچ سخنی از گذشته‌ام، به اندازه‌ی این سخنرانی خاطره‌انگیز نیست. آن‌جا چند نفر مشخص را در برابرم داشتم که درست برابر چشمانم نشسته بودند و در طول سخنرانی به من نگاه می‌کردند. لطف این سخنان نیز مدیون همان نگاه‌هایی است که سخنم را به مخاطب خاصی وصل می‌کردند. این سخنرانی را در قالب پیام و محتوایی که داشت، به صورت تکه تکه، تحت عنوانی جداگانه، از ویب‌سایت شیشه‌میدیا نشر می‌کنم.

بسم الله الرحمن الرحیم

اِقتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُم وَ هُم فِی غَفلَتِهِم مُعرِضُون / اِن شَکَرتُم لَأَزِیدَنَّکُم وَ إن کَفَرتُم إنَّ عَذابِی لَشَدِید

دو آیه‏‌ای ‏‏را که اینجا قرائت کردم از قرآن‌کریم است؛ کتاب هدایت مسلمان‏‌ها. این دو آیه حاوی دو پیام متضاد است و من دوست دارم که امروز در پاسخ به درخواست آقای فقیری و دوستان دیگری که اینجا هستند این دو پیام متضاد را از افغانستان برای شما بگویم.

حس می‌‏کنم بین افغانستان و بیرون از افغانستان، به خصوص در زمانی که ما زندگی می‌‏کنیم، فاصله‏‌ی ‏زیادی وجود ندارد. یک تعبیر حالا عام شده است که می‌‏گویند ما در یک دهکده‏‌ی ‏جهانی زندگی می‌‏کنیم. معنای این حرف آن است که اگر خواسته باشیم از این سو تا آن سوی قریه صدا کنیم، فوراً صدای ما را کسی می‌‏شنود. اگر جایی ایستاده باشیم، مردم از آن سوی قریه ما را می‌‏بینند که چه کار می‌‏کنیم.

جهان ما از بس فاصله‏‌ها ‏را نزدیک کرده است به یک قریه تبدیل شده است. به همین دلیل فکر نمی‌‏‏‏کنم آنچه که امروز در افغانستان اتفاق می‌‏افتد چیزی باشد که شما در این‌جا آن را درک نکنید و آنچه را که شما در اینجا دارید کسی در افغانستان شاهدش نباشد و آن را نبیند.

در عین حال، اغلباً، حتی وقتی در قریه‏‌ی ‏خود هم باشیم، در ظاهر چشم و گوش‌‏‏های ‏‏ما باز است؛ اما بسیاری از چیزها را که در قریه‏‌ی ‏خود داریم نمی‌‏‏بینیم و حرف‌‏ها‏ی ‏‏زیادی را که در قریه‌‏ی ‏ما هست، نمی‌‏‏شنویم. اگر گاهی ‏وقت‌‏ها احساس می‌‏کنیم که چیزهایی در افغانستان است که ما آن را نمی‌‏‏فهمیم یا نمی‌‏‏بینیم شاید به دلیل آن باشد که به تعبیر سهراب سپهری چشم‏‌های ‏‏خود را نشسته‌ایم یا گوش‌‏های ‏‏خود را اندکی تکان نداده‌ایم وگرنه اکثر حرف‌‏ها‏ در زمان ما آن‌قدر عریان و برهنه‌اند که نیاز به یادآوری ندارند.

بااین‌هم، برغم بیان این واقعیت، می‌‏خواهم با شما از یک تصویر متضاد در افغانستان حرف بزنم. یک تصویر را با همین آیه‌‏ی ‏قرآن‌کریم برای شما بیان می‌‏کنم که می‌‏گوید: «اقترب للناس حسابهم و هم فی غفلتهم معرضون». یعنی «فصل حساب‌رسی مردمان نزدیک شده است؛ اما آن‌ها در غفلت خود روگردان هستند». پیام دیگر را با آیه‏‌ی دومی که می‌‏گوید: «ان شکرتم لازیدنکم و ان کفرتم ان عذابی لشدید». یعنی «اگر سپاس نعمت‏‌ها را داشته باشید، فراوانش می‌‏کنم و اگر ناسپاسی کنید، عذاب من شدید است».

این هر دو سخن، سخنانی هشداردهنده‏‏اند. در سخن اول، خطاب غفلت ماست در زمانی که با مسئولیت‌‏های دشوار و واقعیت‌‏های تکان‌‏دهنده‌‏ای رو به رو هستیم. کسان زیادی از ما هستیم که چشم‌‏های ‏‏خود را می‌‏بندیم و از کنار واقعیت‌‏هایی که در برابر ما قرار دارند، چشم‌‏بسته عبور می‌‏کنیم؛ ولی چشم بستن ما به معنای آن نیست که واقعیت هم از برابر ما دور می‌‏شود. واقعیت، واقعیت است و با تمام قدرت و صلابت خود در برابر ما قرار دارد. تنها ماییم که چشم خود را می‏‌بندیم: «اقترب للناس حسابهم»؛ حسابرسی مردم نزدیک شده است.

کسانی که فعلاً در برابر من نشسته‌اند یک جمع شان از کسانی هستند که امتحان مکتب را تجربه دارند. امتحان مکتب همان لحظه‏‌ی ‏حساب‌رسی است. یک ماه و چند ماه و یک سال درس می‌‏خوانیم یا نمی‌‏‏خوانیم؛ ولی زمانی در برابر کسانی قرار می‌‏گیریم که باید حساب بدهیم. بعضی مردمان هستند که این حساب‌رسی شان خیلی نزدیک شده است؛ اما هنوز هم فکر می‌‏کنند که شاید ۹ ماه دیگر وقت دارند. صبح امتحان دارند؛ اما هنوز هم تکان نمی‌‏‏خورند.

در زندگی هم ‏گاهی ‏‏چنین اتفاق می‌‏افتد. وقت‌‏های ‏‏زیادی است که فصل حساب‌رسی ما نزدیک است؛ اما ما در غفلت خود روگردانی می‌‏کنیم. در واقع خود را به غفلت می‌‏زنیم و همان‌گونه که یک دانش‌‏آموز و یک دانش‌جو در لحظه‏‌ای ‏‏که امتحانش نزدیک است خود را به غفلت می‌‏زند، فردا و پس‌‏فردا روز سخت و دشواری را می‌‏بیند، ما هم در برابر این خطر قرار داریم. یعنی ممکن است واقعیت در برابر ما ظاهر شود و یک بار ببینیم که دستان ما خالی و پا‏های ‏‏ما ناتوان است. امروز در افغانستان یکی از پیام‏‌هایی را که داریم با تأسف پیام غفلت ما در زمانی است که فصل حساب‌رسی ما خیلی نزدیک است.

اما یک پیام دیگر کاملاً عکس آن است که آن را با آیه‏‌ی ‏دیگر بیان می‌‏کنم. می‌‏گوید: «ان شکرتم لازیدنکم و ان کفرتم ان عذابی لشدید». اینجا سخن از برخی نعمت‌‏ها است. نعمت گشایش و آسودگی و مواهبی است که روی دست ما قرار دارد و اگر نباشد دچار رنج می‌‏شویم. مثلاً فرض کنیم که صحت و امنیت و غذا نعمت‌اند. وقتی یکی از این‌ها را نداشته باشیم، می‌‏دانیم که آنها چه نعمتی بوده‌اند.

با ذکر همین نعمت‌‏ها است که خداوند می‌‏گوید اگر شما شکر سپاس‌گزار باشید، «لازیدنکم»: به تحقیق که آن را زیاد می‌‏گردانم؛ اما «ان کفرتم، ان عذابی لشدید». اگر کفر بورزید، عذاب من شدید است.

«شکر» و «کفر» در قرآن در برابر همدیگر استفاده می‌‏شوند. شکر سپاس‌گزاری است؛ ولی کفر ناسپاسی است. کفر در برابر خدا هم به معنای ناسپاسی در برابر خدا است. بعضی وقت‌‏ها می‌‏گوییم که انکار خدا کفر است؛ اما در تعبیر قرآنی تنها این نیست. حتی همین که کسی خدا را انکار می‏‌کند، معنایش این است که وی ناسپاسی می‌‏کند. کسی چیزی را برای وی داده است؛ اما او از آن چشم می‌‏پوشد. در قرآن معنای کفر بیشتر به معنای ناسپاسی گرفته شده است. مثلاً وقتی می‌‏گوید «إنّا هَدَینَاهُ سَبِیل، إمّا شاکِرَاً وَ إمّا کَفُوراً»، همین معنا را می‏رساند. می‌‏گوید که ما راه را برای انسان نشان داده‌ایم یا شکرگزار و سپاس‌گزار شده از این راه می‌‏رود یا کفر و ناسپاسی می‌‏کند و از این راه نمی‌‏‏رود. شکر و کفر و یا انسان‌‏های ‏‏شاکر و کافر این‌گونه در برابر هم قرار می‌‏گیرند.

برخی‏‌ها سپاس‌گزار نعمت‌اند و برخی کفرورزی می‌‏کنند. امشب صحبت خواهم کرد که سپاس‌گزاری و کفرورزی در برابر نعمت‌‏های ‏‏خدا به چه معنا خواهد بود. خداوند می‌‏گوید که اگر شکر نعمت‌‏ها را داشته باشید، نعمت‌‏ها را افزایش می‌‏دهم؛ اما «ان کفرتم، ان عذابی لشدید». اگر در برابر نعمت‌‏های ‏‏من ناسپاسی کنید، عذاب من شدید است.

چرا این دو پیام متضاد را از افغانستان برای شما می‌‏گویم، مخصوصاً چرا از «اقترب للناس حسابهم» آغاز کردم، نه از شکر و نه از چیزهایی که داریم؟ دلیلش این است که احساس می‌‏کنم ‏گاهی ‏‏چیزهایی را که داریم نیز باعث غفلت ما می‌‏شود و حس می‌‏کنیم که این نعمت همیشه برای ما باقی می‌‏ماند. در نتیجه شکرگزاری از نعمت را فراموش می‌‏کنیم و یا در استفاده‏‌ی درست از آن دچار غفلت می‌‏شویم. می‌‏خواهم بگویم که یک حساب بسیار دشوار در برابر ما قرار دارد؛ ولی به نظر می‌‏رسد که ما چشم‌‏پوشیده، خود را به غفلت می‌‏زنیم و بی‌‏تفاوت از کنار آن می‌‏گذریم.

عزیز رویش

آدرس وب‌لاگ استاد رویش: https://royesh12.blogspot.com/

Share via
Copy link