• خانه
  • روایت
  • پس از سقوط؛ هستی زندگی را با 45 افغانی می‌دوزد

پس از سقوط؛ هستی زندگی را با 45 افغانی می‌دوزد

Image

با آمدن طالبان زندگی مردم به ویژه زنان افغانستان، به طور سرسام‌آوری تغییر کرد و طالبان زنان و دختران را از زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اکادمیک کاملا حذف کردند و آنان به یک‌بارگی در تاریکی قرار گرفتند. امروز کار به جایی رسیده است که زنان و دختران حتا در خانه‌های خود هم در امان نیستند.

هستی یکی از زنانی‌ست که سه‌ونیم سال گذشته را با دشواری، فقر و فشار سنگین روانی زندگی کرده است. او با زور شلاق و تفنگ طالبان مجبور شد که لپ‌تاپش را به زمین بگذارد و به جای آن «سوزن» بگیرد و روی «حجاب‌های اجباری» مهره‌دوزی کند. هستی از مهره‌دوزی هر حجاب، 45 افغانی درآمد دارد.

روزهای خوب پیش از طالبان

هستی 34 سال سن دارد و در کابل زندگی می‌کند. مکتب را در لیسه‌ی «عبدالرحیم شهید» در غرب کابل و رشته‌ی حقوق را تا لیسانس در یکی از دانشگاه‌های خصوصی خوانده است. او که بیش‌تر از یک دهه در مووسسه‌های داخلی و بین‌المللی کار کرده است، از دوره‌ی مکتب، دانشگاه و کارش در مووسسه‌ها به حیث روزهای خوبی زندگی‌اش یاد می‌کند: «در نوجوانی که دانش‌آموز مکتب بودم، در کنار درس‌های مکتب، قالین می‌بافتم. من و دختران کاکایم، در یک خانه در برچی زندگی می‌کردیم، قالین می‌بافتیم و درس می‌خواندیم. انرژی برای کار و اراده‌ی قوی برای تغییر و بهبود وضعیت داشتیم. من آن قدر شاد و سرزنده بودم که فقط به آینده نگاه می‌کردم. تار و پود قالین به زندگی‌ام رنگ می‌بخشید و با بافتن هر لایه، حس بهتری برایم دست می‌داد و فکر می‌کردم که با تلاش و اراده می‌توانم زندگی خودم و خانواده‌ام را تغییر دهم.»

هستی می‌گوید که او وقتی در کابل مکتب می‌خواند و قالین می‌‌بافت از خانواده‌اش دور بود. به دلیل وضعیت بد اقتصادی مادر و پدرش نمی‌توانستند حمایتش کنند. او هم درس می‌خواند و هم کار می‌کرد؛ اما امید همیشه در وجودش زنده بود. او همین که مکتب را تمام کرد، پیش از آن که وارد دانشگاه شود و به تحصیلش ادامه دهد، یک فرصت کاری در مووسسه‌ی آقاخان برایش پیدا شد. از آن‌جایی که خانواده‌اش به کار او ضرورت داشت، هستی آن فرصت کاری را از دست نداد. او پس از آن تا بازگشت دوباره‌ی گروه طالبان به قدرت با چند مووسسه‌ی مختلف داخلی و بین‌المللی کار کرد و در جریان کار با مووسسه‌ها دریافت که زنان و دختران کشور در بخش‌های حقوقی با مشکل‌های زیادی روبه‌رو هستند و در جامعه‌ی سنتی و به شدت بسته‌ی افغانستان، وجود حقوق‌دانان و وکیل‌مدافعان زن از نیازهای جدی زنان و دختران در افغانستان است.

هستی با همان درک و فهمش از وضعیت زنان، به تحصیل در رشته‌ی «حقوق» در یکی از دانشگاه‌های خصوصی پرداخت و در کنار کار در مووسسه، درس هم خواند و در سال 1399 به سویه‌ی لیسانس از دانشگاه فارغ شد: «این که توانستم هم درس بخوانم و هم کار کنم، مدیون دموکراسی و حضور جامعه‌ی جهانی در افغانستان هستم. با آن که تبعیض‌ها و نابرابری‌ها در سیاست افغانستان بسیار شدید بود؛ اما برای زنان یک فرصت خوب برای تغییر وضعیت ایجاد شده بود. من هم کار می‌کردم و معاش می‌گرفتم و هم موفق شدم که در رشته‌ی حقوق تا مقطع لیسانس تحصیل کنم که یکی از خواست‌های مهم زندگی‌ام بود.»

هستی می‌گوید که هم کار و خدمت برای زنان و هم حمایت از خانواده، برای او بسیار ارزشمند و مهم بود. پروژه‌هایی که مووسسه‌ها تطبیق می‌کردند و هستی یک از کارمندان آن مووسسه‌ها بود، بیش‌تر برای حمایت از زنان و تقویت زندگی زنان در بخش‌های مختلف، از جمله «آموزش و سواد حیاتی»، «صنعت‌های دستی»، «اقتصاد خانوادگی» و «مالداری» بود: «کار ما بیش‌تر برای زنان بود. زنانی که در روستاها و جاهای دوردست افغانستان زندگی می‌کنند. ما در بخش‌های مختلف برای زنان کار می‌کردیم. به اضافه‌ی کار و خدمت برای مردم، ما می‌توانستیم نیازمندی‌های اقتصادی و مالی خود را از طریق معاشی که می‌گرفتیم مرفوع کنیم. می‌توانستیم خانواده‌ی خود را حمایت کنیم. من توانستم که دو خواهر و دو برادرم را هم حمایت کنم تا درس بخوانند. ما زنانی که سخت کار می‌کردیم و کارکردن هم خالی از مشکل نبود، بی‌کار شدیم. همه خانم‌هایی که در ارگان‌های دولتی، خصوصی و خارجی کار می‌کردند بی‌کار شدند. فقط شمار اندکی از خانم‌ها هستند که در بخش‌های صحی کار می‌کنند که آن‌ها هم با مشکل‌های جدی و محدودیت‌ها از سوی طالبان روبه‌رو هستند.»

هستی پس از سیزده سال کار با مووسسه‌ها بی‌کار شد

هستی بیش‌تر از 13 سال با مووسسه‌های مختلف و بیش‌تر برای زنان و کودکان کار کرده است. پس از تسلط دوباره‌‌ی گروه طالبان بر افغانستان هستی با مشکل‌های جدی اقتصادی، روحی و محدودیت‌های شدید و سرکوبگرانه دست به‌گریبان بوده است و در این روزها نیز روزگار دشواری سپری می‌کند.

بدون شک که سه سال گذشته بدترین و سخت‌ترین سال‌های زندگی برای هستی و زنان افغانستان بوده است. او می‌گوید که «این سه سال طولانی‌تر از 30 سال زندگی ما بوده است. برای این که تمام فرصت‌های زندگی‌کردن را از خانم‌ها گرفتند. زنان و دختران حق ندارند که درس بخوانند، کار کنند و بدون محرم از خانه برآیند و حتا موی و روی زنان هم برای شان مشکل ایجاد می‌کند.»

هستی به عنوان زنی که سال‌های زیادی کار کرده، درآمد خوب داشته و از حق‌های انسانی و شهروندی زنان آگاه است. او با ابراز تاسف می‌گوید: «متاسفانه که وضعیت زنان و دختران بسیار تاسف‌بار است. زنان فقط به عنوان سمبول و ابزاری برای نیازهای جنسی مردان در خانه هستند و دیگر حق هیچ کاری ندارند. زنان باید در خانه باشند و کارهای خانه را انجام دهند. اگر مشکلی برای زنان پیش شود هیچ مرجع و منبعی وجود ندارد که به مشکل  شان رسیدگی کند. زنان حق دفاع از خود را ندارند.»

طالبان هیچ حقی برای زنان قایل نیستند و در سه و نیم سال گذشته زنان بدترین و تلخ‌ترین روزهای زندگی را تجربه کرده‌اند. بیش‌تر از نصف نفوس افغانستان را زنان تشکیل می‌دهند. هزاران زنی که پیش از آمدن طالبان کار می‌کردند، هر کدام خانواده‌ی خود را حمایت می‌کرند، امروز با بی‌کاری، فقر و شکست شدید روحی به سر می‌برند: «از نظر روانی خانواده‌ها در وضعیت بسیار بدی قرار دارند و همه در خانه‌های خود با فشار سنگین روانی زندگی‌ می‌کنند و نگران فردای خود هستند.»

مهره‌دوزی روی حجاب‌های اجباری

 هستی با آمدن طالبان بی‌کار و مانند هزاران زن و دختر دیگر در کشور مجبور به خانه‌نشینی شد و تا امروز که با من صحبت می‌کند در خانه است و برای زنده‌ماندن «مهره» می‌دوزد. او مجبور است در کنار شوهرش که درآمد اندکی دارد، برای دوام خانواده‌ی شش‌نفری خود مبارزه کند؛ مبارزه با «سوزن» بر روی حجاب‌های اجباری از سوی طالبان.

گروه طالبان همان‌طوری که افغانستان را برای زنان به یک زندان بزرگ تبدیل کرده‌اند، «حجاب» برای زنان در این زندان بزرگ نیز اجباری است. در این ‌آشفته‌بازار سرکوب و خفقان، پوشیدن حجاب و لباس‌های بلند و فراخ، برای زنان اجباری شده و بازار خرید و فروش حجاب رونق یافته است: « بنا به دستور طالبان زنان همه مجبورند که حجاب بپوشند. اگر زنان دستور طالبان برای پوشیدن حجاب را رعایت نکنند، با شلاق، زندان و حتا تجاوز در زندان‌ها از سوی این گروه مواجه می‌شوند که ده‌ها زن و دختر به بهانه‌ی بی‌حجابی از سوی طالبان لت‌وکوب، شکنجه و زندانی شده‌اند.»

 برای این که زنان در هر حالت به زیبایی لباس توجه دارند، شرکت‌های تولیدی لباس به تولید حجاب روی آورده و حجاب‌ها را مهره‎‌دوزی می‌کنند و آن را به مردم گران‌تر می‌فروشند: «شرکت‌ها کار مهره‌دوزی حجاب‌های سیاه را با مزد ناچیز توسط زنان انجام می‌دهند و زنان هم به خاطر بی‌کاری و فقر مجبورند این کار را انجام دهند. شرکت‌ها طرح‌های مختلف را به زنان می‌دهند تا زنان طبق همان طرح‌ها روی حجاب‌ها مهره‌دوزی کنند. در بدل این کار بسیار پول ناچیز به حیث دست‌مزد می‌پردازند.

ما در یک خانواده‌ی شش‌نفری زندگی می‌کنیم. شوهرم کارمند دولت است. طالبان معاش کارمندان را پایین آورده و معاش شوهرم برای تامین مالی خانواده کافی نیست. بیش‌تر از دو سال است که من مهره‌دوزی می‌کنم تا بتوانم اندکی به وضعیت خانواده کمک کنم.»

 هستی می‌گوید که از سر مجبوری و بی‌کاری این کار را انجام می‌دهد و در هر 24 ساعت یک حجاب مهره‌دوزی می‌کند. گاهی مهره‌دوزی یک لباس تا 48ساعت هم وقت می‌گیرد: «بسیار کار می‌خواهد. از صبح ساعت هفت یا هشت شروع می‌کنیم و تا ساعت‌های یک و دوی شب کار می‌‌کنیم تا یک حجاب دوخته شود که پولش فقط 45 تا 50 افغانی می‌شود. این کار در برابر زحمتی که می‌کشم هیچ چیزی نیست. مجبوری است. از قناعت به 45 افغانی در بدل مهره‌دوزی یک حجاب که ساعت‌های طولانی وقت می‌گیرد، حالم به هم می‌خورد و به این زندگی هردم لعنت می‌فرستم.

وقتی فکر می‌کنم که روزانه بیش‌تر از یک هزار افغانی در‌آمد «معاش» داشتم ودر این روزها در 24 ساعت و گاهی در 48 ساعت فقط 45 افغانی کار می‌کنم، سخت از این وضعیت ناراحت می‌شوم و افسوس می‌خورم.»

خود «حجاب» برای زنان و دختران افغانستان به نماد نفرت و حقارت تبدیل شده است و این که هستی هفته‌ها و ماه‌ها روی حجاب‌ مهره‌دوزی می‌کند، از یک سو از این کار نفرت دارد و از سوی دیگر این کار را هم یک فرصت برای سوزن‌زدن به زخم‌ها و دردهایش می‌داند و گاهی که در مورد محدودیت‌ها از سوی طالبان فکر می‌کند، نگران می‌شود که مبادا این کار هم از دستش برود: «گاهی حتا می‌ترسم که این کار هم از دست ما برود. نمی‌دانم که واقعا سود طالبان در چه است که همه‌ی حق‌های زنان را گرفته‌اند. نمی‌دانم که گرفتن فرصت‌های شغلی و تحصیلی از زنان و دختران به حیث کسانی که در جامعه بسیار تاثیرگذاراند، برای طالبان چه سودی دارد؟ تا کی این وضعیت ادامه خواهد داشت؟ ما امیدوار هستیم که هر چه زودتر طالبان هم سقوط کنند و ما از این وضعیت نجات یابیم.

نسیم کافرسنگ

Share via
Copy link