مسیری که در آن سفر زندگی جریان دارد

Image

همه‌ی ما در سفری روانیم که به نام سفر زندگی یاد می‌شود. این سفر برای همه یک نواخت نیست؛ برای هر کسی مانند فکر و برداشت‌اش از زندگی مختلف و متفاوت است. برای ادامه دادن این سفر بعضی وقت‌ها از جاده‌ها، از بلندی کوه‌ها، از اعماق دشت‌ها و گاهی هم از سرک‌های قیر شده عبور می‌کنیم. گاهی فکر می‌کنی در قله‌ی کوه هستی، شاد هستی و از زندگی لذت می‌بری اما بعضی وقت‌ها حس بیچارگی و حس درماندگی که گویا در بین سخره‌ها پا برهنه روان هستی. این آزاردهنده است. اما نوک هر سنگ که به پای ما برخورد می‌کند، دردی را حس می‌کنیم که بیانگر یک حکایت، یک تجربه و یک درس جدید است. اصابت مداوم خورده سنگ‌ها دیگر عادت و دردشان به مرور زمان تبدیل به قدرت عمیق و توانمندی، که دیگر حس ترس و نگرانی از درد و اصابت آن نداریم، می‌شود.

این سفر گاهی ما را به حالت یک پادشاه و گاهی هم به حالت گدا می‌اندازد که بیشتر بدانیم، بیشتر از دل همدیگر آگاه شویم و همدیگر را درک کنیم. تسکین درد همدیگر باشیم، نه دلیل درد. در این سفر مقصد و پایان مشابه داریم. اما جریان این سفر که طی می‌کنیم یک‌سان نیست. بعضی‌ها بیشتر انرژی‌شان را مصرف می‌کنند، بیشتر تحت تاثیر امواج قرار می‌گیرند، بالا و پایین می‌شوند. اما آنها حتماً نام و نشانه‌ای بهتر و قوی‌تر از خود به جا می‌گذارند. اما انسان‌هایی که بیشتر تاکید بر مسیر هموار و بدون پیچ و خم دارند، نقش کمتری را بازی می‌کنند. وقتی به پایان راه می‌رسند و پشت سرشان را می‌بینند، مطمئناً حسرت و افسوس بیشتری می‌خورند. از انرژی و فرصت‌هایی که داشتند به درستی استفاده نکردند.

تا زمانی که انرژی جوانی و شور و شوق جوانی در وجودشان موج می‌زد، خود را مشغول به آب دادن گل‌های هرز کردند که آن گل‌ها هیچ‌وقت برایشان آرامش و بوی خوشایند تولید نخواهند کرد. این سفر مسیر طولانی دارد که گاهی ناامید می‌شوید و در جریان سفر می‌خواهید دست بکشید از تمام چیزها و مسیر هموار را انتخاب کنید؛ اما همین نقطه است که به شما نشان می‌دهد که چیزی باقی نمانده تا به هدف و آرزوهایتان دست پیدا کنید. ناامیدی یعنی فاصله کمتر به مقصد و هدف در زندگی‌تان. دقیقا در همین نقطه است که باید استقامت داشته باشید.

در بخشی از یک کتاب نوشته بود: مهم مقصد نیست، مهم مسیر است که برای رسیدن به مقصد طی می‌کنی. دقیقاً این سفر زندگی نیز همانند آن است. اینجا جریان سفر مهم است نه مقصد و یا هدف؛ هدف همان پایان است. پایان این سفر هم وحشتناک و هم خوشایند نیست. پایان سفر زندگی مرگ است که این پایان مشخص و واضح است برای تمام انسان‌های روی زمین. پس تا می‌توانی از مسیر این سفر لذت ببر و معنادار به مسیر ادامه بده. استاد امپاورمنتم همیشه می‌گویند که هر سفر مشکلات و سختی خودش را دارد. سفر گرسنگی، تشنگی، بی‌خوابی و درد را همراه دارد که نباید از پا ایستاد و ادامه‌ی سفر را نرفت.

سفر زندگی نیز همانند آن است، در مسیر راه گرسنگی، تشنگی به شما رخ می‌دهد؛ اما همه این‌ها می‌گذرد. تنها چیزی که در جریان این سفر نباید از دست داد اراده و امید است. این چیزهای اساسی اند که شما را در جریان مسیر با انگیزه و امیدوار نگه می‌دارند. به شما اجازه نمی‌دهند که تسلیم شوید و همه چیز را به حالت خودش رها کنید. شما باید پافشارتر از مشکلات زندگی باشید تا مسیرتان معنا دار شود و پایان‌تان زیباتر از دیگران به نظر برسد.

هر سفر یک کاروان دارد که برای راهنمایی، بهایی از تو می‌گیرد؛ اما تو اگر خود کاروان سفر زندگی‌ات باشی بیشتر می‌فهمی و از جریاناتی که در اطراف اتفاق می‌افتد با خبر می‌شوی. تو اگر کاروان خودت باشی سر پای خود ایستاده می‌شوی و از بار دوش بودن بر شانه‌های خانواده، والدین و دوستان پایین می‌آیی. شاید در مسیر راهی اشتباه را پیش بگیری؛ اما همان اشتباه است که به تو مسیر درست را نشان می‌دهد. همه چیز با متضاد خود معنا می‌گیرد، چیز مساوی هیچ‌وقت معنا ندارد. خوبی با بدی معنا می‌شود، ارزش خوبی در مقابل بدی سنجیده می‌شود. اگر تمام چیزها خوب بود، بدی وجود نداشت پس خوبی هم وجود نداشت.

مهم مسیر است نه مقصد!

نویسنده: ریحانه صفدری

Share via
Copy link