موضوع این متن دربارهی بالهایی است که دارم. من مانند پرندهای هستم که میتوانم پرواز کنم به دنیایی از آرزوهایم بگردم و خودم را در مسیر خاص موفقیت ببینم. این را میگویم چون من آزادم و حق پرواز دارم. هیچکس نمیتواند مانع پروازم شود. من همیشه به بالهایم باور دارم و با پرواز مداوم آنها را قویتر هم میکنم. شاید مسیرها طولانی باشد و خستگی گاهی به سراغم بیاید؛ اما باز هم ادامه میدهم. ادامه میدهم تا زمانی که به زمین نیفتم. حتی اگر بیفتم، دوباره با تمام توان و باورهایم بلند میشوم و راهم را ادامه میدهم. من شکستناپذیر هستم و هرگز خودم را ناامید نمیکنم.
روزی دوستم از من پرسید: «چرا میگویی بال داری؟ آیا میتوانی دربارهی بالهایت برایم بگویی؟» با افتخار پاسخ دادم: «بله، چون رویاهایم آنقدر بزرگ است که همیشه به آنها به چشم بالهایم نگاه میکنم. اگر سختکوشیهای شبانهروزیام را در نظر بگیری، متوجه میشوی که دلیل این تلاشها، رسیدن به رویاهایم است. وقتی توجه و تشویق دیگران را جلب میکنم، احساس میکنم در آسمان آزادی پرواز میکنم، در هوای آبی و زندگی معنوی غوطهور هستم. با رسیدن به تصورات ذهنی و گذر از مراحل توانمند، بالهایم مرا به سوی خود میکشند و مرا با سرزمین آرزوهایم میبرد. من با آنها زندهام. بالهایم زندگیام هستند و اگر آنها را نداشته باشم، زندگی برایم جهنم خواهد شد. این بالها مرا استوار و قوی نگه میدارند و در برابر دشمنان قدرتمند میکنند. آنها مرا به ایستادگی دعوت میکنند و نشانههای رسیدن به موفقیت را به من میفهمانند. آنها افکارم را به خود جلب میکنند تا به چیزهای بیارزش فکر نکنم و متمرکز به هدف و رویاهایم باشم.
علاوه بر این، وقتی بر زمان گرانبهایم مسلط باشم و آن را هدر ندهم، خود را از چیزهای بد این دنیا دور میکنم و به قلههای موفقیت دست مییابم. پس باید بفهمیم که در این دنیا، رسیدن به رویاها و آرزوها نیازمند تلاش است و باید قدردان همهی چیزهای خوب این دنیا باشیم.»
با تمام اینها زندگی و روزگار بر ما سخت میگیرد؛ خیلی سخت میگیرد. از عالم و آدم ما قرضدار هستیم. بعد از مدتی خبرها و تصمیمهای ناگوار و ناشایست در مورد سرنوشت خود میشنویم. با اینوجود، گاهی احساس میکنم بالهایم را گم کردهام و نبودشان را حس میکنم. در آن لحظات، احساس نابودی میکنم، مانند کسی که یک طرف بدنش فلج شده است. همیشه مهمترین و دوستداشتنیترین چیز برایم همین بالهایم بودهاست. من برای آنها تلاشهای خستگیناپذیر میکنم. در مسیر راه ممکن است با مشکلات سخت یا آسان روبهرو شوم؛ اما هرگز دست از مبارزه برنمیدارم. همیشه سعی میکنم این مبارزهی افتخارآمیز را ادامه دهم تا به رویاهایم برسم.
مسیری که در آن قدم میگذارم، مسیری تغییر است، مسیری که قرار است مرا به رویاهایم برساند. من راه علم و دانش را دنبال میکنم و آیندهی درخشان در انتظارم است. با تلاشهای بیوقفه و باور به موفقیت، میتوانم به اهدافم برسم. نوشتن اصول درسی و مهمتر از همه، مسوولیتپذیری، از جمله چیزهایی است که باید پیگیرش باشم. هیچ بهانهای پذیرفته نیست. اگر در انجام کاری مشکلی پیش آمد، باید با صبر و حوصله از آن عبور کنم و راهم را ادامه دهم. برنامهریزی منظم داشته باشم تا بتوانم به کارهایم رسیدگی کنم.
گاهی اوقات برخی مسایل مرا مجبور میکنند تا به شیوهی خاص رفتار کنم؛ مثلاً وقتی مشکلی کوچک در خانه پیش میآید، نباید آن را با دیگران در میان بگذارم، چون ممکن است مشکل بزرگتر شود. ارزش تفکر، در تفاوت آن است. ممکن است نظراتی بشنوی که برایت غیرقابل قبول باشند. به این معنا که میتوانی نظرات دیگران را بپذیری؛ اما در ظاهر به گونهی دیگر رفتار کنی تا کسی متوجه نشود. شاید لبخندی به لب بیاوری، که آوردنش هم آسان نیست؛ اما باید بپذیری که برای نشان دادن رویاهایت به دیگران، گاهی باید ظاهری متفاوت داشته باشی. باور به خود و تصمیمهایت یکی از نقطههای قوت بالهای رویاهای ماست که نباید آن را دستکم بگیریم.
پس خود تان را هرگز فراموش نکنید و این خود را که همیشه شما را به عنوان کسی که واقعا هستید، نشان میدهد دوست داشته باشید و آن را احترام بگذارید. به توانمندیهایی که در مسیر رسیدن به رویاهایت ضرورت داری، فقط از طریق خودت نمایان میشود.
بالهای رویاهای شما هم قدرتمند باد!
نویسنده: اسما حسنی